مطالعه ی برخی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر گرایش به طلاق (مورد مطالعه :زنان متأهل شهر زنجان)
/زهرا افشاری
: دانشکده ی حقوق و علوم اجتماعی
۲۵۷ص
چاپی
کارشناسی ارشد
رشته ی علوم اجتماعی گرایش جامعه شناسی
۱۳۹۱/۰۶/۲۵
تبریز
هم اکنون جامعهصی ایران، در معرض تغییراتی قرار دارد که چشمصانداز آن چندان که باید روشن نیست هر کس که در این جامعه زندگی میصکند، کم و بیش حسی از دگرگونی دارد واین تجربه را، خواه خوشایند بیابد یا ناصخوشایند، به صور گوناگون بیان میصکند تغییر و تحولاتی که در غرب تحت عنوان مدرنیته و جهانیصشدن اتفاق افتاده است، پیامدصهایی را از طریق دنیای اطلاعات و ارتباطات بر سایر نقاط جهان ـ از جمله ایران ـ بر جای گذاشته که کانون خانواده و زندگی زناشویی نیز از جمله مواردی است که تحتصتأثیر این تغییر و تحولات قرار گرفته است و در نتیجهصی آن، در کارکردصهای خانواده اختلالاتی حادث شده است .وقتی کارکردصهای خانواده، از قبیل کارکردصهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی یکی پس از دیگری آسیب میصبیند، اعضای آن به تدریج احساس رضایتصمندی خود را از دست میصدهند .این امر ابتدا موجب گسستگی روانی و اجتماعی و در نهایت باعث گسستگی حقوقی میصشود که طلاق نام دارد آسیبی که در سطح کلان بر جامعه تاثیر داشته و همصچون انگلی جامعه را در معرض فروصپاشی قرار میصدهد .از سوی دیگر، در کنار آمار رسمی طلاق، زندگی-های خاموشی وجود دارند که زوجین با وجود ادامهصی زندگی مشترک، روز به روز از هم فاصله میصگیرند و ازدواجشان دچار نوعی بیصثباتی است اما بنا به دلایل فرهنگی، سنتی و حتی قانونی، تقاضای طلاق نمیصکنند .لذا پژوهش حاضر در نظر داشته است که با استفاده از دیدگاهصهای نظری و با توجه ویژه بر جریان مدرنیته و مسألهصی جهانیصشدن، از یکصسو، تأثیرات این جریان بر شیوهصی تفکرات زنان متأهل شهر زنجان را بسنجد و از سوی دیگر، تأثیرات این جریان بر روابط زنان متأهل با همسرانشان را مورد بررسی قرار دهد .علاوه بر این، در این پژوهش به میزان تأثیری که عوامل اجتماعی موردصنظر در گرایش زنان به طلاق دارند پرداخته شده است .تحقیق انجام یافته از نوع مطالعات پهناصنگر و کاربردی است .روش تحقیق مورد استفاده از نوع پیمایشی است که به صورت مقطعی در شهر زنجان انجام شده است .جامعهصی آماری این پژوهش، شامل کلیهصی جمعیت زنان مناطق سهصگانهصی شهر زنجان است که با استفاده از شیوهصی نمونهصگیری خوشهصای چند مرحله-ای، ۴۰۰ نفر از میان آنصها انتخاب شده است .در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS ، مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است .بررسی ها نشان داد بین فردصگرایی زنان، رشد عقلانیت زنان، تغییر هنجارصهای جامعه، تجربهصی قبلی ازدواج یا طلاق زوجین، ازدواج مجدد همسر، سابقهصی طلاق اقوام زوجین، وضعیت مهاجرت زنان مورد مطالعه و مدت زمان اعتیاد همسر با گرایش زنان به طلاق و ابعاد آن ـ بالاخص بعد عاطفی و شناختی ـ رابطهصی معناصدار و مستقیم و بین رضایت از زندگی و رضایت زناشویی زنان، اعتماد زنان نسبت به همسرشان و عملکرد ازدواج زوجین با گرایش به طلاق و ابعاد آن رابطهصی معنا دار و غیرصمستقیم وجود دارد .همصچنین بین تناسب فرهنگی و اجتماعی زوجین، شیوهصهای انتخاب همسر، نسبت فامیلی با همسر، روابط عاطفی زوجین قبل از ازدواج با شخص دیگر، سابقهصی رفتار انحرافی همسر، علت حبس همسر، سن ازدواج زوجین و مدت اقامت زنان در شهر زنجان و نیز میان وضعیت مسکن زوجین، وضعیت شغلی همسر، وضعیت درآمد خانواده و سبک ادارهصی زندگی زوجین به لحاظ اقتصادی با گرایش زنان متأهل شهر زنجان به طلاق و ابعاد آن ـ بالاخص بعد عاطفی و شناختی ـ رابطهصی معناصداری بهصلحاظ آماری وجود دارد .در تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام، متغیرصهای عملکرد ازدواج، بزهکاری همسر، ازدواج مجدد همسر، فردصگرایی زنان، اعتماد بینصشخصی زنان نسبت به همسرصشان، تجربهصی قبلی ازدواج یا طلاق زنان، رضایت زناشویی زنان، تحصیلات همسر، وضعیت شغلی همسر، رضایت از زندگی زنان، سابقهصی طلاق اقوام همسر و سبک ادارهصی زندگی زوجین توانستند به میزان ۴۷ درصد گرایش به طلاق زنان را تبیین کنند و ۵۳ درصد از واریانس گرایش به طلاق زنان توسط متغیرصهایی خارج از موضوع این پژوهش قابلصتبیین است
Currently, Iran society is facing a lot of various changes which will lead to vague future. Every single people living in this society, more or less has a feeling of variation and reveal this sense differently whether pleasantly or unpleasantly. The changes which take place in West, like modernization and globalization, have some effects on the other parts of the world (like Iran) and they are conveyed through communication and information channels. These changes also affect family and marital life and result in some disorders. When there is damage in the family functions including biological, sociological, cognitive and emotional functions; the family gradually loose their satisfaction. This situation leads to psychological and social dissociation and later result in legal dissociation; which is called divorce and can have a wide influence over the society and cause major problems and breakdowns. On the other hand, beside the formal stats of divorced people, there are some hidden problematic families which apparently live together but are very unstable with huge distance between the spouses. These kinds of families do want to get divorce due to some cultural, traditional and even legal reasons. Therefore, this study tries to investigate the effects of modernization and globalization on the viewpoints of married women according to some theoretical frameworks and also consider the above mentioned effects on the relationship of married women with their spouses. This study is carried out in Zanjan city. Moreover, in this research, the effects of social factors on the tendency of women in getting divorce are studied. The present study is applied one. The method is cross sectional which has done in Zanjan. The participants are 400 women from the 3 districts of this city which were chosen through cluster sampling. The obtained results will be analyzed through Spss software. The obtained results revealed that there is a direct and significant relationship between women's individuality, women's intellectual growth, changes of social norms, the experience of previous marriage or divorce, remarriage of the spouse, divorce experience among relatives, immigration status of participants and the duration of spouse's addiction and tendency of women to divorce and different dimension of it especially cognitive and emotional ones. There is significant and indirect relationship between life satisfaction and marital satisfaction, women's trust in their husbands, marital function of couples and tendency of women to divorce and different dimension of it. There is a significant relationship between social and cultural relevance of couples, ways of choosing the spouses, family relation with he spouse, the emotional relation of spouses with someone else before marriage, deviant behavior background, reason of imprisonment of spouse, age of marriage, length of stay in Zanjan, the status of house, the career of spouse, salary, financial style of life and tendency of women to divorce and different dimension of it especially cognitive and emotional ones. The results obtained from multiple regressions of step by step methods showed that the following variable can predict the tendency of women to divorce for 47 : marriage functions, criminality of spouse, remarriage of spouse, individuality of wife, interpersonal trust of women in their husbands, the previous experience of marriage or divorce, marriage satisfaction, education, career of spouse, life satisfaction, divorce among relatives and life style. Finally, 53 of variance in the tendency of divorce can be predicted with variables other than the ones examined in this study