بررسی تحول معنایی جام جم در متون منظوم فارسی از آغاز تا قرن هشتم
/ابراهیم عبیدی
: دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی
۱۷۳ص
چاپی
کارشناسی ارشد
زبان و ادبیات فارسی
۱۳۹۱/۱۱/۲۱
تبریز
قوم آریایی پس از مهاجرت به سرزمین های جنوبی باور ها و اعتقادات وتاریخ خود را به سرزمین های جدید انتقال می دهند و چون در مناطق مختلف ساکن می شوند .روایات شفاهی و سینه- به سینه شدن سرگذشت شان باعث بوجود آمدن اختلافات زیادی با اصل آن ها در منابع تاریخی دوران بعدی می شود .از میان این روایات ، موضوع جام جم است که تطور تاریخی پیدا کرده از وظیفه اولیه خود که خوردن شراب است به جهان نمایی تغییر می یابد". جام جم "در قرون بعدی باز تغییر ماهیت داده و همانند آیینه، در مفهوم نماینده ی نفس انسان دانا به کار می رود و پس از مدتی در متون عرفانی رمزی بر دل عارف وارسته می شود و عده ای هم جام جم را با آیینه اسکندر یکی می دا نند .جام جم جامی بود که در آن اوضاع هفت اقلیم را تماشا می کردند، این جام از آن جمشید پادشاه پیشدادی بود که اهورا مزدا برای حکومت به وی عطا کرده بود. از قرن شش این جام را به کخسرو نسبت دادند، در شاهنامه کیخسرو با مشاهده در جام محل زندانی شدن بیژن را پیدا می کند .اسکندر بعد از فتح ایران آیینه ای ساخت وخاصیت این آیینه را همان جام جم دانسته اند .در متون عرفانی شخصیت های جمشید ، اسکندر ،کیخسرو ، سلیمان ، نوح و خضر ودیگر شخصیت هابا هم دیگر اختلاط یافته است .داستانها و افسانه هایی که در مورد این شخصیت ها ساخته شد ه است در بعضی موارد بسیار شبیه بهم هستند مثلا کیخسرو همانند جمشیدکه در جام جهان نما همه چیز را می بیند ، بیژن را درچاه می بیند ، سلیمان که بر دیوها مسلط است و بر باد سوار است همانند جمشیداست و همان توانایی را دارد .جمشید" ور "می سازد همانند نوح که کشتی می سازد و هر دو ، صادامه چکیده پایان نامه موجودات را از طوفان نجات می دهند.جمشید مانند نوح عمر هزار ساله دارد و اگر غرور و خودبینی نمی کرد همانند خضر نامیرا باقی می ماند و در بسیاری از کار ها و ابزار ها با خضر اشتراک دارند .شاعران و نویسندگان با ایجاد ترکیب هایی مانند" :آیینه اسکندر "، " آیینه ی گیتی نما "، " آینه ی سیمای جان "، " آینه ی کل "، " آینه ی دل "،" جام کیخسرو "،" جام جهان بین "،" جام جهان نما "، " جام جمشید "،" جام گیتی نما "، " جام می "، " جام عالم بین " ، " قدح آینه کردار "،" جام اسکندر "، " ساغر مینائی " ، " نفس دانا "، " قدح باده " ، " جام باده "و . . .مفاهیم مختلفی را که در دل دارند و با لغات معمول قابل بیان نیست در قالب این ترکیب ها ارائه می دهند .با بررسی در دواوین ،لغت نامه ها و فرهنگ نامه ها سیر تحول جام جمشید را بررسی نموده و شعرا را بر اساس قرن تنظیم کردیم و کاربرد جام را در هر قرن مشخص نمودیم
Aryans after emigration to the southern lands transferred their believes credences and histories to the new lands. They dwelt in different areas, so, their oral tales of adventures and individually narratives cause to appear many differences between real adventures and subsequent written tales in the historical sourcebooks of the next period of times. One of the tales which altered of wine chalice to orrery is Jame jam that had been altered again at the subsequent centuries and used indicating the wiseman's heart or soul like mirror and then in theosophical texts it was a mystery of Gnostics heart and soul and some believed Jame jam is the same as Eskandar mirror. jame jam was the orrery showed the condition of all over the world(Haft Eglim) that belonged to Jamshid, the pishdadis king. That Ahoora mazda granted it to him for governing. Abstract: In the sixth century JameJam imputed to Keykhosrow who could find the situation of Bigan,s jail ,we read in Shahname. Eskandar attacked to Iran and then made a mirror that is known Jame jam. In the theosophical text personalities of "Jamshid" , "Keykhosrow" , "Solumon" , "Nooh" and" Khezr" believed are the same and there are many similarities in the legends or tales about all of these personalities. Poets and authors made many phrases like "Eskandar" ,"orrery mirror", "whole mirror" ,"Keykhosrow orrery","orrery jam"," jamshids jam"," Eskandars jam"," wisdom soul ","wine chalice" and other concepts that they had in their hearts and souls couldn't say about them and indicated with such phrases