برساخت برابری در ازدواج در سنت فکری فمینیسم اسلامی در ایران
سیده مرجان طباطبایی
حقوق و علوم اجتماعی
۱۴۰۰
۱۷۸ص.
سی دی
دکتری
جامعه شناسی گرایش توسعه اقتصادی
۱۴۰۰/۰۶/۲۹
پژوهش حاضر به مطالعه برساخت برابری جنسیتی در ازدواج در سنت گفتمان فمینیسم اسلامی در ایران معاصر می¬پردازد. متون مجلات فمينيسم اسلامی که برآمده از رابطه ديالکتيک با ساختارهاي اجتماعي است، منابع اصلي هستند که ادعاي ما درباره نحوه برساخت این مفهوم بر مبناي آن گذاشته شده است. از آنجا که گفتمان فمینیستی ساخته¬ای سیاسی است و مناسبات قدرت نیز حالت¬های ممکن آفرینش¬گری برای ایجاد تغییر را محدود نموده است، روشی انتخاب شد که توانائی بازاندیشی سازوکارهای ایدئولوژیک پنهان در متن و ابزارهای تحلیل آن را فراهم آورد. از این رو، خوانش این متون از طریق ترکیب دو روش تحلیل گفتمان فرکلاف و لاکلا و موف محقق گردید. چنین ترکیبی از یک¬سو توجه به ساختارهای معنائی کلان با استفاده از تئوری فرکلاف و از سوی دیگر فهم بازی رویه¬ها از طریق شکستن، تداخل، مصادره گفتمان و به بازی گرفتن آنها با کمک تئوری لاکلا و موف را فراهم آورد. یافته¬ها این پژوهش بیانگر آن است که گفتمان فمینیسم اسلامی به دنبال یکسان¬سازی و برابری صوری بین دو جنس نبوده است. بلکه برابری برساخت شده در این گفتمان یک برابری ماهوی است. در واقع این گفتمان تلاش نموده است که حق برابری زن را پیش از اینکه در برابر حقوق و منافع مردان متعادل کند، در ابتدا آن را ایجاد نماید. چراکه رفتار برابر بدون در نظر گرفتن تبعیض¬های گذشته و ساختاری می¬تواند نابرابری جنسیتی را تداوم بخشد. هسته برابری برساخت شده بر محور "کرامت زن" در نهاد خانواده بنا شده است. مفهوم "کرامت زن" در گفتمان مذکور در دو بعد مورد توجه قرار گرفته است؛ بعد نخست در به رسمیت¬شناختن حق انتخابگری زن است. حق انتخاب نیز با داشتن فرصت¬های برابر همراه شده است. به¬گونه¬ای که گفتمان فمینیسم اسلامی اغلب به دنبال دستیابی زنان به فرصت¬های برابر حقوقی همچون(حق طلاق، حضانت، ولایت، تابعیت، اذن ازدواج و...) بوده و مطالبات این گفتمان نیز بیانگر اصلاح قوانین بین دو جنس در این راستا است. گفتمان فمینیسم اسلامی در بعد دوم مفهوم کرامت، به مقابله با کلیشه¬های جنسیتی در خصوص زنان می¬پردازد. کلیشه¬هایی که منجر به تداخل در انتخاب¬های حقیقی زنان می¬شود. بنابراین، این گفتمان تنها باز شدن فرصت¬های بیشتر برای زنان را تضمین کننده استفاده عملی از آن نمی¬داند بلکه زنان را بدلیل تبعیض¬های گذشته فاقد شرایط لازم در استفاده از چنین فرصت¬های می¬داند. بدین¬خاطر این گفتمان بر امکان عملی انتخاب زنان پس از فراهم شدن فرصت¬ها و دستیابی به حقوق نیز توجه دارد. اما از آنجا که این گفتمان، یک گفتمان غیرهژمونیک است، در بسیاری از برهه¬ها در موقعیت واکنش و مقاومت قرار گرفته است و این امر منجر به تعدیل و تغییر در نحوه مفصل¬بندی گفتمان مذکور شده است.
In the present research, the construction of equality in marriage in Islamic feminist legal tradition in contemporary Iran is studied. The texts from Islamic feminist, which arise from the dialectic relation with social constructions, are used as key references to prove our claims. Since the feminism discourse is a political construction and the power relations have limited the choices for the change, a methodology is selected which can reconsider the hidden ideological mechanisms in the text in order to analyze it properly. Thus, these texts were studied through a combination of two discourse analysis methods proposed by Fairclough and Laclau-Mouffe. The findings of this research show that the Islamic feminist discourse does not intend to generate formal equity between the two genders but the constructed equity in this discourse is substantive equity. In fact, this discourse has tried to define an independent right for women prior to asking for equity of rights compared to men. The reason is that equal behavior without taking the previous structural gender discriminations into account cannot solve the problem. The constructed equality core based on the woman’s dignity is founded on the family institution. The concept of woman dignity in the mentioned discourse is considered from two aspects. The first aspect is recognition of the woman’s right to choose which must be accompanied by equal opportunities. That is why the Islamic feminist has often been searching for equal opportunities for women such as the right to divorce, custody, citizenship, permission to marry, guardianship, and so on, and this discourse has demanded modifying the legislations about the two genders. The second aspect of the concept of dignity in the Islamic feminist discourse encounters the gender stereotypes for women which may interfere with the real choices for women. Therefore, the mentioned discourse does not consider presenting more opportunities to women as a sufficient method because it believes that they are not ready to grasp the opportunity due to the previous discriminations. Hence, this discourse has also focused on the practical chances of women for obtaining the provided opportunities. However, this is a non-hegemonic discourse, so in many situations, it has been subject to objections that have led to a change in the articulations of this discourse.
Construction of equality in marriage in Islamic Feminist Legal Tradition in Iran