مطالعه تطبیقی سوگیری هنجاری ادراک شده در علم و پژوهشهای آکادمیک :موردکاوی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای تبریز، تهران، شهید بهشتی و تربیت مدرس در سالهای ۱۳۸۸ ، ۱۳۷۷
/اصغر فتحی
: علوم انسانی و اجتماعی
۱۱۳ص.
چاپی
کارشناسی ارشد
علوم اجتماعی
۱۳۸۹/۱۱/۲۵
تبریز
این پژوهش به بررسی تطبیقی سوگیری هنجاری دانشجویان تحصیلات تکمیلی و عوامل موثر بر آن در سال ۱۳۸۸ با پژوهش ودادهیر که در سال ۱۳۷۷ انجام یافته، پرداخته است .در هر دو پژوهش هنجارهای علم بر اساس نظریه رابرت.ک.مرتن و ضد هنجارهای علم براساس نظریه یان میتروف تعریف شده است .دادهصهای این پیمایش از دانشجویان تحصیلات تکمیلی چهاردانشگاه تهران، تربیت مدرس، بهشتی و تبریز گردآوری شده و در میان دانشجویان چهار رشته علوم اجتماعی، شیمی، زیست شناسی و عمران بررسی شده است .انتخاب این چهار رشته با استفاده از رویکرد تامس کوهن و براساس معیار طبقه بندی بیگلان صورت گرفته است .نمونه پژوهش شامل ۴۱۳ دانشجوی تحصیلات تکمیلی است که از این تعداد ۳۲۱ نفردانشجوی کارشناسی ارشد و ۸۹ نفر دانشجوی دکتری هستند .پردازش و آزمون های آماری هم با استفاده از SPSS صورت گرفته است .نتایج حاصله نشان می دهند که میانگین اقتداء به هنجارهای علم نسبت به پژوهش ودادهیر کاهش یافته و این تفاوت میانگینصها معنیصدار است .و درعین حال اقتداء به ضدهنجارهای علم هم کمترشده است .این یافته مبین این واقعیت است که در سوگیری هنجاری دانشجویان نوسان جامعه شناختی) دوگونگی جامعه شناختی (وجود دارد .یعنی دانشجویان تحصیلات تکمیلی سوگیری هنجاری دو جانبهصای) اقتدا به هنجارها و ضد هنجارهای علم (از خود نشان می-دهند .
in this research the normative orientation of graduate students and the factors influencing it comparatively have been studied with Vedadhir s research in 1377.both researchs the norms of science have defined based on merton theory and mitrof theory and research. the survey data have been gathered and compared from among the graduate students of four universities, Tehran, Tarbiat modarres, Beheshti and Tabriz and studying in four different courses- social sciences, chemistry, Biology and civil enginering. the selection of these four courses is based on the classification criteria of A.Biglan(1973) using T.S.Kuhns(1970) paradaimatic approach. the survey samples contain 413 graduate students 321 M.S students and 89 Ph.D students. The statistical analyze have been done using SPSS. The result showed that students have less orientation to norms than Vedadhir s research and this different is meaningful but students have less orientation to abnorms norms than Vedadhir s research. This fact shows that there is sociological ambivalence in the graduate students normative orientation. That is, graduate students show a mutual normative orientation in spite of the fact that they adhere more to norms of the science.