کانت معروفصترین فیلسوف اخلاق وظیفهصگراست که بر انگیزه و نیت فاعل فعل اخلاق تأکید میصکند .او با اعلام عدم شناخت نومنصهایی مثل اختیار، روح و خدا از جانب عقل نظری آنها را به عرصه عقل عملی میصآورد .در اخلاق از امکان مابعدالبیعه اخلاق صحبت میصکند .در کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق به تشریح فلسفه اخلاق خویش همت می گمارد .او معتقد است که اراده نیک منشأ ارزش اخلاقی یک عمل محسوب میصشود نه نتایج یک عمل .در بخش اول این پایان نامه سعی شده ساختار فلسفه اخلاق کانت تشریح شود تا تصویری از اخلاق وظیفهصگرای کانت به دست آید لذا در این بخش مسائلی از قبیل رابطه دین و اخلاق و امر مطلق و اراده نیک تشریح شدهصاند .در بخش دوم که به مفهوم تکلیف و انواع آن پرداخته شده با ذکر مثالصهایی نگاه عقلصگرایانه کانت به این مساله به تفصیل بیان گردیده است در این بخش مساله خودکشی، تکالیف بدن و غیره مورد بحث قرار گرفتهصاند .در این بخش تکالیف شخص نسبت به خودش اساس و پایه تکالیف ما نسبت به دیگران معرفی شده است .همچنین در بخش سوم دو نظریه رایج در فلسفه اخلاق یعنی وظیفهصگرایی و نتیجهصگرایی به تفصیل بیان شده تا موضع کانت نسبت به این دو امر روشن گردد .هرچند کانت صراحتا اعلام کرده که در اخلاق وظیفه-گراست ولی میصتوان نشانهصهایی از نتیجهصگرایی را در اخلاق او پیدا کرد و لذا به نظر میصرسد که تعارض و ناسازگاری چندانی در جمع کردن این دو دیدگاه در اخلاق کانت وجود نداشته باشد .در این بخش فرضیه ما مورد بررسی قرار گرفته است .در بخش نتیجه و ارزیابی اشاره گردیده که هرچند کانت فیلسوفی وظیفهصگرا محسوب میصشود ولی میصتوان رگهصهایی از نتیجهصگرایی را نیز در اخلاق او پیدا نمود.
.Kant, the most famous deontologist philosopher of ethics, insists on motive of moral agent. He believes that we cannot know noumena such as freedom, soul and God by theoretical reason; hence, he enters them into realm of practical reason. He talks about the possibility of metaphysics of morals. Kant explains his philosophy of morals in Groundwork of the Metaphysics of Morals. He believes that good will, not consequence or result of an act, is the source of moral value of an act. In section one, it has been attempted that the structure of philosophy of moral in kant has been explained in order to we can get clear image of his deontological ethics. Thus, we state some issues such as relation of religion and ethics, categorical imperative and good will in this section. In section two, concept of duty and its various kinds are considered by referring to different examples with rationalistic attitude to this concept. Some issues like suicide, duties about body, etc has been considered in this section. In addition, the duties to oneself represented as bases of duties to others. In section three, we state two current theories in philosophy of ethics, namely deontology and consequentialism so that could understand the position of Kant in details. However, Kant did explicitly say the postion is deontology but it can find some traces of consequentialism in his ethics. It seems that there are not some inconsistencies in gathering of these two positions in his ethics. We considered our thesis in this section. Finally, we again insisted upon consequentialism of Kant's ethics, in spead of referring to previous sections of thesis