شناسایی و بررسی اختصاصات بیوشیمیایی در برخی نمونه های گیاه درمنه (.(Artemisia sp در قسمت های مرکزی ایران
/معصومه اربابی نظرلو
: علوم طبیعی
۱۴۳ ص
چاپی
فاقد اطلاعات کامل
کارشناسی ارشد
علوم گیاهی
۱۳۸۳/۰۳/۲۵
تبریز
این بررسی به منظور شناسایی عوامل فلوریستیکی اکولوژیکی خاصی است که موجبات اعتلای کمی و کیفی اسانس درمنه دشتی را در رویشگاههای این گیاه در مناطق مرکزی ایران فراهم میآورند .طی دو سال بررسی قطعات الگویی (Releves Modelles) رویشگاههای درمنه دشتی (Artemisia sieberi) بیابانهای مذکور، در یک مسیر حدود ۵۰۰ کیلومتری، بین تاکستان قزوین تا سمنان، ۱۵ ایستگاه واجد درمنه دشتی انتخاب شد و سپس شناسایی مورفولوژیکی گونه A. sieberi و گونههای همراه آن انجام شد و ترکیب گیاگانی عرصههای مذکور مشخص گردید .حدود۱۰۰ - ۲۰۰گرم سرشاخههای گلدار درمنه دشتی از عرصههای مذکور برداشت شد و آنالیز فیتوشیمیایی اسانس انجام گردید.خاک رویشی مناطق نیز آنالیز شد و مورد مطالعه قرار گرفت .پس از آنالیز نتایج، جمعیتها در دو گروه فلوریستیکی طبقهبندی شدند .یک گروه که گیاه معرف آن زنبق بیسکویتی(Gynandriris sisyrinchium) بود، اسانس درمنه دشتی این گروه دارای درصد بالایی از تویون) تا۲۵ درصد (بود .گروه دوم که فاقد گونه معرف زنبق بیسکویتی بوده است، درمنه دشتی این گروه، حاوی مقادیر بسیار پایینی تویون) کمتر از۲ درصد (بود .تست کنترل در چندین رویشگاه درمنه دشتی که واجد یا فاقد زنبق بیسکویتی بودند نیز در بیابانهای مذکور انجام شد .نتایج آن، ارتباط ترکیب فلوریستیکی، عامل خاکی با کیفیت اسانس را ثابت مینمود .بررسیهای آماری نیز تفاوت دو گروه فلوریستیکی را از نظر میزان تویون تأیید نمود .بررسیهای آماری همچنین مناطق مورد مطالعه را در دو کلاستر قرار داد .بنابراین در مقیاس انبوه میتوان قطعات دو گروه عرصههای مذکور را در بیابانهای مرکزی به کمک نشانگرهای ویژه گیاگانی و بدون نیاز به آنالیزهای مکرر شیمیایی از هم تفکیک و نسبت به استحصال جداگانه اسانس آنها برای مقاصد متفاوت اقتصادی اقدام نمود .بدیهی است الگوی به دست آمده استحصال از کویر مرکزی را نمیتوان عینا به بیابانهای جنوبی و جنوب شرقی تعمیم داد .شاید بیابانهای غیرمرکزی از الگوی فلوریستیکی دیگری پیروی کنند که در این صورت احتیاج به بررسیهای افزونتری دارند
The aim of this study is to identify the special floristic and ecologic factors to promote quality and quantity of essential oils of Artemisia sieberi of vegetational arias of this plant in the Central deserts of Iran During the two years of investigation on releves of vegetational arias of A. sieberi of the mentioned deserts (with spiral method for determination of the minimal area), in a large distance ۵۰۰ km from Takestan to Semnan, ۱۵ stations of A. sieberi we selected. Then morphological identification of the A. sieberi and companion species was done and floristic composition of the mentioned areas was determined. About ۱۰۰-۲۰۰gr floral branches of A. sieberi were gathered and and analytical phto-chemical on the essence was fulfilled. Also the soil of this areas was analyzed and studied After the analysis of the results, populations were categorized in two floristic groups. One of the population wich Gynandriris sisyrinchium was its indicator plant, had more percentage of thuyone (about ۲۰ ). The second group which was without indicator plant of G. sisyrinchium, had very low percentage of A. sieberi, which were with or without indicator plant G. sisyrinchium, had a very low percentage of thuyone (less than ۲ ). Control tests in several vegetational areas of A. sieberi, which werw with or without indicator plant, in the central deserts of Iran also werw done The results. Proved the connection of floristic composition and edaphic factor of the quality of the essence Statistical studies also proved that this two floristic group are different in percentage of thuyone The statistical studies categorized the studies areas in two clasters therefore in large scale , you can recognize the two groups of the mentioned areas in the central deserts with aid of the special floristique markers and without necessity to continual chemical analysis and to obtain the essential oils separately for the diferent economical purpose