سازمان فضایی شهری و منطقه ای کلان شهرهای ایران بر اساس الزامات و پیامد های جامعه اطلاعاتی) نمونه موردی شهر تبریز(
/ایرج حاتمی علمداری
تبریز: دانشگاه تبریز، دانشکده علوم انسانی، گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری
۲۱۸ ص
چاپی
دکتری
جغرافیا و برنامه ریزی شهری
۱۳۹۰/۱۱/۱۲
تبریز: دانشگاه تبریز، دانشکده علوم انسانی، گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری
هدف این رساله تحلیل تطبیقی برنامه ریزی فضایی مبتنی بر بنیان های عصر صنعت و اطلاعات ، تعیین تغییرات ساختارهای شکل دهنده برنامه ریزی فضایی ونیزبررسی میزان تاثیرپذیری رویکرد سازماندهی فضایی شهری ومنطقه ای کلان شهر تبریزبراساس تغییرات ساختارهای اقتصادی عصرجدید می باشد .به نظر می رسد درشرایط عدم تطابق بنیان های برنامه ریزی با تغییرات ساختارهای اقتصاد جهانی، شهرها) خصوصا کلان شهرها( که عامل رشد اقتصادهای ملی و ارتقاء دهنده جایگاه بین المللی و جهانی کشورها هستند، در برنامه ریزی های توسعه و عمران شهری و منطقه ای با مشکل تناقض های کالبدی نسبت به نقش بایسته شان مواجه می شوند .این مسئله می تواندراه جهانی شدن کشورها از طریق نقش آفرینی کلان شهرهارا مسدود نمایددراین رساله اصول پایهای برنامه ریزی فضایی شهری و منطقه ای مبتنی برحاکمیت پارادایم عصراطلاعات با استفاده از آراء و نظریه پردازی های صاحب نظران این حوزه ازجمله دانیل بل، فریتزماکلوپ، آلوین تافلر، فرانک وبستر، یونجی ماسودا، سیمون نورا، آلن منک، مارک اوری پورات و مانوئل کاستلز ارائه شده است ،سپس مبانی نظری طرح های توسعه وعمران کلان شهرتبریزدرخصوص سازمان یابی فضایی شهری و منطقه ای آن باحاکمیت انگاره جدیدتطبیق وتفاوت های موجود تبیین گردیده اند .روش گردآوری و تحلیل داده هادراین رساله به صورت توصیفی و تحلیل ثانویه می باشد.درتجزیه تحلیل های این رساله ازروش تحلیل محتوایی ،تطبیق وآزمونt استفاده شده است .عمده ترین یافته های مقاله عبارتند از :ساده وکوتاهتر شدن فضا به دلیل کم شدن اجزای سیستم ها، جایگزینی آمیختگی اجزا به جای جدایی گزینی آنها، جایگزینی انبوه زدایی از زمان و مکان برتمرکز و تراکم، تغییر نظم دهی اجزا از ساختار عمودی به افقی، جایگزینی گسستگی بر پیوستگی فضایی اجزای سازمان، جایگزینی معیارهای کیفی برکمی درسازماندهی و تغییراندازه و مقیاس اجزای سیستم از بزرگ به کوچک وعدم حاکمیت پارادایم عصراطلاعات براصول سازماندهی فضایی شهری ومنطقه ای کلان شهر تبریز درقالب طرح های توسعه وعمران تهیه شده
The purpose of this dissertation is to conduct a comparative analysis of spatial planning based on the foundations of industry and information era, elucidate changes of shaping structures of spatial planning and also to study the impressionability of approach of regional and urban spatial organization of the metropolis of Tabriz consistent with changes in economic structures of modern era. Seemingly, in case of inconsistency between planning foundations and global economic changes, cities, particularly metropolises, which are the contributing factor to the growth of national economies and elevating the international and global status, will face physical paradoxical problems in urban and regional development planning; accordingly, this issue will obstruct the cities road toward globalization which was to come about through big cities' role.In this dissertation, basic principles for urban and regional spatial planning pivoting on the notion of predominance of information era paradigm benefiting from the thoughts and theorizations of the scholars of this field including Daniel Bell, Fritz Machlup, Alvin Toffler, Frank Webster Yoneji Masuda, Simon Nora, Allen Mank, Marc Uri Porat, and Manuel Castells have been suggested, then theoretical basics of development plans for the metropolis of Tabriz regarding its urban and regional spatial organization have been compared with the predominance of new patterns and existing discrepancies have been expounded using comparative analysis. Methodologically compiling and analyzing data has been in explanatory and secondary analysis fashion. In analyzing this dissertation the method of content and comparative analysis and the t-test have been inspired by. Its primary findings embrace uncomplicated and shortened space due to reduction in the system's components, replacement of components integration with their segregation, replacement of decentralization from time and place with centralization, conversion of components assortment from vertical structure to horizontal structure, replacement of space dissociation with space integration, replacement of quantitative criteria with qualitative measures in organizing process and conversion of size and scale of system's components from large to small, and lack of information era paradigm ascendancy over the principles of urban and regional spatial organization of the metropolis of Tabriz in the form of provided development plans.