ناپلئون بناپارت در شهر آژاکسیو در جزیره کرس در ۱۵ اوت ۱۷۶۹ متولد شد ، پدرش کارلو بوناپارته یکی از اشراف جزیره کرس بود که توانست دوتن از فرزندانش را به مدارس فرانسوی بفرستد ، سپس در سال ۱۷۷۹ ناپلئون به اکادمی نظامی برین فرستاده شد ، در نتیجه کفایت و لیاقت مجددا برای تحصیلات عالیه به دانشکده افسری پاریس منتقل شد . انقلاب را با آغوش باز پذیرفت و از آن به عنوان مهمانی سرزده استقبال کرد . در سال۱۷۹۳ در اثر شجاعتی که در سرکوب شورش تولون نشان داد در سن ۲۴ سالگی به درجه سرتیپی نایل شد . وی نقشه ای برای طرد اتریشیان به وزارت جنگ تقدیم کرد و پذیرفته شد و مامور پاک سازی ایتالیا از شر اتریشیان شد ، بر اثراین پیروزی و فتح و سرکوب شورش ۱۳ و اندمییر شهرت و محبوبیتی فراوان به دست آورد . هیئت مدیره به خاطر محبوبیتش و دور ساختن او از وطن و همچنین ضربه زدن به انگلیس با پیشنهاد او مبنی بر حمله به مصر موافقت کرد ولی با موفقیت کامل روبرو نشد ، بر اثر بی کفایتی هئیت مدیره و هرج و مرج حاصل از آن بی کفایتی و همچنین به منظور قبضه قدرت به فرانسه عازم شد برا اثر کودتا قدرت را در دست گرفت ، قانون اساسی جدیدی موسوم به قانون اساسی سال هشتم(۱۷۹۹) تدوین کرد ، سپس به جنگ دشمنان انقلاب رفت زیرا زمانی که در مصر بود یک اتحادیه به نام اتحادیه دوم بر علیه انقلاب و فرانسه تحت حمایت انگلیس شکل گرفته بود ، دشمنان را شکست داد و مجددا مناطق متصرفی گذشته را پس گرفت ، با اتریش و انگلستان صلح کرد و در نتیجه آرامش حاصل از این صلح شروع به بازسازی فرانسه کرد و به طرزی که سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۰۳ یکی از بهترین برگ های تاریخ فرانسه محسوب می شود . به منظور برقراری نظم و تحت قانون درآوردن مسایل دنیوی قانون مدنی را وضع کرد ، سپس با پاپ قراردادی موسوم به کنکوردا را منقعد ساخت و مجددا کلیسای کاتولیک فعالیت خود را در فرانسه آغاز کرد زیرا در طی انقلاب فعالیت های کلیسا کاملا ممنوع شده بود . بعد از برقراری و احیای کلیسا ، ناپلئون شروع به توسعه ارضی کرد و خود را کنسول مادام العمر نامید و این مسئله یعنی توسعه ارضی باعث مخالفت انگلستان شد و مجددا آتش جنگ بین آنها شعله ور شد ، انگلستان توطئه ای بر علیه ناپلئون برنامه ریزی کرد ولی کودتایی نافرجامی بود بدین ترتیب بر اثر تهدیدهایی که بر جان و قدرت ناپلئون می شد وی و مجلس سنا و اعضای دولت به این نتیجه رسیدند که بایستی حکومت ناپلئون موروثی شود ، در آغاز ناپلئون به صورت تصنعی مخالفت کرد و سپس پذیرفت ، بعد از مدتی کوتاه تاج گذاری کرد و خود را امپراطور اعلام کرد.
Napoleon was born in Ajaccio on 15 August 1769, his father, Carlo Bonaparte was one of dignitaries in Corsica port, sent two of his boys at French schools, then Napoleon was sent military Academy of Berrien on 1779, due to capability, was transferred to military faculty of pairs. He welcomed the revolution, he was honored to general at 24 years old on 1793 because of bravery and suppressing of Toulon revolt. He delivered his plan to the war ministry so as French army Forced Austria army to leave Italia territory, the Napoleon accepted this mission, because of victory, suppressing 13vandemer revolt, he achieved fame, favor revolutionary government sent him to the Egypt expedition because wanted to discredit him, sending him away, damaging him, but he was not successful he returned to France since the revolutionary government wanted him to come back , due to incapability of government and chaos could achieve power . He established a constitution as constitution of eighth year (1799), then he fought with enemies of revolution, because an alliance was formed against revolution, this union was directed by England. He defeated enemies, taking back possessions again, making peace with England and Austria , then reconstructing the France , in such a manner the years between 1800 until 1803 are one of the best years of history of France .To regulate and establish the affairs, he made out civil code, then he concluded with pope a contract, so the catholic church begun its activities in France again, because the activities of church had been prohibited during the revolution, then Napoleon Bonaparte extended his territory, calling himself permanent console, due to extension, he fought with England, so England conspired against Napoleon, but it was not successful, because of threats against his power and life, he and senate decided to make Napoleon an emperor, with hereditary power, in the beginning, Napoleon disagreed affectedly, then he accepted to be an emperor, so he coroneted and calling himself an emperor.