تبریز:دانشگاه تبریز، دانشکده علوم انسانی ، گروه تاریخ
۴۳۷ ص .۳۰*۲۹ س.م - +لوح فشرده
چاپی
واژه نامه بصورت زیرنویس
کتابنامه ص.:۴۲۱-۴۳۷
کارشناسی ارشد
تاریخ
۱۳۸۵/۰۳/۲۵
تبریز:دانشگاه تبریز، دانشکده علوم انسانی ، گروه تاریخ
خلیل ملکی در سال ۱۲۸۰ ه- . ش در یک خانواده مذهبی در شهر تبریز متولد شد . با کشته شدن پدرش به دشت عمال اسماعیل نوبری ، مادرش ازدواج کرد و خلیل به همراه خانواده جدید خویش به شهر اراک مهاجرت نمود ، ملکی تحصیلات ابتدائی خود را در شهر اراک به اتمام رسانید و به منظور تکمیل تحصیلات خود عازم تهران شد و در مدرسه صنعتی آلمانیها به تحصیلات خود ادامه داد و بعد از اتمام این دوره ملکی با قبولی در آزمون دانشجویان اعزام به خارج ، برای تحصیل در رشته شیمی با بورسیه دولت عازم کشور آلمان گردید. ملکی در کشور آلمان با تقی ارانی و عقاید سوسیالیستی آشنا شد ولی حین تحصیل بورسیه وی به دلیل اعتراضاش به قتل یک دانشجوی ایرانی قطع شد به این دلیل ملکی ناچار بدون اتمام تحصیلات خود به تهران بازگشت و در سال ۱۳۱۶ به اتهام تبلیغ مرام اشراکی به همراه ۵۲ نفر دشتگیر شد ملکی بعد از آزادی از زندان ، با آغاز رسمی فعالیت حزب توده در سال ۱۳۲۰ به آن حزب پیوست تا اینکه در سال ۱۳۲۵ به دلیل اختلاف با سران حزب توده به همراه تنی چند از یارانش از جمله حسین ملک ، ابوالفضل ناصحی ، محمد علی جواهری ، محمد امین محمدی ، جلال آل احمد ، محمد سالک و . . . از حزب توده انشعاب نمود . خلیل ملکی بعد از انشعاب تا آغاز مبارزات ملی شدن صنعت نفت از فعالیتهای حزبی دوری کرد . با آغاز مبارزات ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق و تشکیل جبهه ملی ، ملکی با همکاری مظفر بقایئی نماینده مشهور کرمان در مجلس شورای ملی حزب زحمتکشان را جهت حمایت از نهضت ملی تشکیل داد و بعد از مدتی به دلیل اختلافات سیاسی و عدم حمایت مظفر بقائی از مصدق ، ملکی با انشعاب از حزب زحمتکشان حزب جدیدی تحت عنوان نیروی سوم را جهت حمایت از نهضت ملی تشکیل داد و در همه این مراحل به آرمان ملی کشور وفادار ماند . ملکی بعد از کودتای ۲۸ مرداد با تشکیل حزب جامعه سوسیالیسهای نهضت ملی ایران تا پایان عمرش از فعالیتهای سیاسی دست نکشید در چهارچوب این مبارزات سیاسی ، ملکی با طرح نظریات خویش در چهارچوب مسائل سیاسی ، مذهبی ، اقتصادی ، اجتماعی به دنبال تبیین یک اندیشه اجتماعی برآمد که در بطن همة آنها ندای بازگشت به خویش با حفظ و هویت ملی مطرح است زیرا ملکی می خواهد با شناخت و توقیت توانائیهای بالقوه کشور خویش با جذب دستاوردهای نوین جوامع پیشرفته غربی ، با ایجاد اتحاد و هماهنگی در بین اقشار گروههای مختلف سیاسی راه پیشرفت کشور را هموار سازد ولی به دلیل مخالفت گروههای مختلف سیاسی با اندیشههای وی ، ملکی در سال ۱۲۴۸ در غربت و تنهائی دار فانی را وداع گفت .