Body and Objectivity in Phenomenology of Merleau- ponty
/سمیه رفیقی
: ادبیات فارسی و زبانهای خارجی
، ۱۳۹۸
، راشدی
۱۸۱ص
چاپی - الکترونیکی
دکتری
فلسفه گرایش غرب
۱۳۹۸/۰۶/۱۷
تبریز
از جمله موضوعاتی که در فلسفهصهای معاصر موردتوجه قرار دارد، مسأله عینیت است مسألهصای که پیرامون سوال صجهان چگونه به صورت معنادار بر ما عرضه میصشود؟ شکل گرفته است .این مسأله که نخستین بار در دوره قرون وسطی میان فیلسوفان مطرح شد، با پاسخصهای مختلفی از سوی آنها روبرو گشت .در این میان مرلوپونتی این مسأله را در سطح زیست- جهان بررسی میصکند .مرلوپونتی فیلسوفی است که میصکوشد زیست- جهان و تجربه ما در آن را توصیف کند .او به جای اینکه ریشهصهای زیست- جهان را در سوژه پیگیری کند و آن را حاصل تقویم آگاهی بداند، میصکوشد واقعیت را توصیف کند .بر این اساس، مفهوم انسان در جهان را به کار میصبرد .انسان در جهان است که هم خود را میصشناسد و هم جهان پیرامون خود را .بنابراین، باید نشان داد که جهان چگونه بر این سوژه موجود در جهان پدیدار میصشود .به باور مرلوپونتی، انسان جدای از جهان نیست و در سطح تجربه زیسته، آگاهی پیشاتأملی از آن دارد .این آگاهی از طریق ادراک حسی حاصل میصشود .ادراک حسی، به باور او، نه حکم است و نه احساس، بلکه آگاهی تنانهصای است که جدای از زمینهصای که در آن روی میصدهد، نیست .بنابراین، پدیدار شدن جهان بر ما منوط به حضور تنانه ما در جهان است .بر این اساس، عینیت اعیان نه در ارتباط با آگاهی محض، بلکه از طریق آگاهی تنانه آشکار میصشود .به این ترتیب، قصدیتی را هم که مرلوپونتی به آگاهی تنانه نسبت میصدهد، قصدیت عملی میصنامد و معتقد است که این قصدیت، آگاهی پیشاحملی، پیشاتأملی و گشودگی به درخواست جهان است .از نظر مرلوپونتی، این قصدیت، بدون مفهومصصسازی صریح و به جای مفروض گرفتن اعیان خود، روی به سوی آنها دارد .قصدیت عملی منوط به عین قصدی نیست که در مقابل سوژه قرار دارد، بلکه جهتصگیری اولیه او به سوی جهان است که به واسطه آن، سوژه در جهان جای میصگیرد و نمیصتواند خارج یا منفک از آن در نظر گرفته شود .حضور سوژه در جهان به واسطه بدن او ممکن میصشود .در نتیجه، سوژه ادراک، بدنی محسوب میصشود که آگاهی در آن جای دارد و مجزای از آن نیست و ارتباطی مستقیم و بیصواسطه با جهان پیرامون خود دارد .چنین معنایی از قصدیت باعث میصشود که دیگر نتوان عینیت را منوط به یافتن ماهیت اعیان در آگاهی استعلایی تلقی نمود، بلکه باید آن را در ارتباط با تجربه ادراکی توضیح داد .پس، میصتوان گفت عینیت از منظر مرلوپونتی به معنای دادگی پدیدار در تجربه ادراکی محسوب میصشود .اما بدنی که مرلوپونتی از آن به عنوان سوژه ادراک سخن میصگوید، مجموعه اندامصهایی نیست که به هم متصل شده باشند، بلکه بدن زیسته است که در همصتنیدگی آگاهی، بدن و جهان را در خود دارد و به طور همصزمان تألیف قوا، قصدیت تنانه و وحدت تنانهصای را آشکار میصسازد که باعث میصشود از عین علمی مفروض در مکاتب سنتی اندیشه متمایز شود .نحوه پدیدار شدن جهان بر سوژه تا حدودی به حقایق مربوط به این بدن- سوژه مربوط است .ما سوژه- بدنصهایی هستیم که توسط بدن-هایصمان با اشیای طبیعی تعامل داریم، آنها را لمس میصکنیم، بالا میصبریم، در میان آنها حرکت میصکنیم .این تعاملی عملی با جهان است که ما را قادر میصسازد تا آن را تجربه کنیم .معنا در این حالت در حوزه تجربی روی میصدهد و در ارتباط میان آگاهی و جهان، میان سوژه و عین زاده میصشود .به باور مرلوپونتی این بدن زیسته، به عنوان سوژه ادراک، نقش مهمی در عینیتصبخشی به اعیان ایفا میصکند .این نقش در سه سطح جهانصهای طبیعی، فرهنگی و اجتماعی بررسی میصشود .در سطح طبیعی، بدن زیسته مبنای مکان و زمان است .مکان در ارتباط با بدن و جهتصگیری آن معنا میصیابد و گذرا و وحدت زمان نیز به بدن وابسته است .از سوی دیگر، جهان فرهنگی نیز برای شکلصگیری خود به بدن نیاز دارد، زیرا از نظر مرلوپونتی، اندیشه تا بیان نشود، کامل نیست و این بیان از طریق بدن و حرکات و حالات مختلف آن صورت میصگیرد .همصچنین، مرلوپونتی وجود دیگران را نیز بر اساس بدن زیسته آنها توجیه میصکند .وجود دیگران از نظر او مسأله محسوب نمیصشود، زیرا معتقد است که دیگران با بدنصهای خودشان مکمل نظامی هستند که پیرامون من شکل گرفته است و نمی-توان وجود آنها را با توسل به قیاس توضیح داد
One of the issues that have been considered in contemporary philosophies is objectivity, a question that has emerged about the question "How is the world presented us meaningfully?" This issue, which was first raised in the middle Ages between philosophers, led to various responses from them. Meanwhile, Merleau-ponty examines this issue at life-world. Merleau- Ponty is a philosopher who attempts to describe our life-world and our experience in it. He tries to describe reality, rather than follow rootedness of life- world in subject and considered it as constitution of conciseness. Accordingly, he uses the concept of man in the world. Man in the world knows both himself and the world around him. Therefore, it should be shown how the world appears to this subject. According to Merleau-ponty, man is not isolated from the world, and at the level of his lived-experience, he has pre-reflective concise of it. This concise is achieved through perception. Perception, in his opinion, is not a judgment, not a sensation, but embodiment consciousness that is not isolated from the context in which it occurs. Accordingly, objectivity of objects objections are revealed not in relation to pure consciousness, but through embodiment consciousness. . In this way, the intentionality that Merleau-ponty attributes to embodiment consciousness is operative intentionality and believes that this intentionality is pre-predicative, pre-reflective and openness to the request of the world. For Merleau-ponty, this intentionality is directed toward objects, without explicit conceptualization and assumption of their own self. Operative intentionality is not condition to the intentional objects that lie before the subject, but its initial orientation toward the world, by which the subject is placed in the world and cannot be excluded or separated from it. The presence of the subject in the world is possible through his body. As a result, the subject of perception is considered to be a body that consciousness lies in it and is not separate from it and has a direct and immediate relationship with the world around it. Such a sense of intentionality makes it impossible for objectivity to be found in the nature of the objects of transcendental consciousness, but to explain it in relation to perceptual experience. Therefore, it can be said that objectivity from the perspective of Merleau-ponty means the givenness of phenomena a in the perceptual experience. But the body that Merleau- Ponty speaks of it as the subject of perception is not a set of organs that are interconnected, but a lived body that has interconnectedness of the consciousness, body, and world, and at the same time, reveals the unity of powers, intentionality and embodiment unity that make it possible to differentiate from the possible objects of the traditional schools of thought. The way the world appears on the subject is partly to the facts of this body-subject. We are subject-bodies that interact with our bodies with natural objects, touch them, raise them, and move among them. This is a practical interaction with the world that enables us to experience it. Meaning in this case occures the field of experience and in the relation between consciousness and the world, between subject and same person. According to Merleau-ponty, this lived body, as a subject of perception, plays an important role in objectifying the objects. This role is examined at three levels of natural, cultural and social worlds. On a natural level, the lived body is the basis of place and time. The place relates to the body and its directedness, and the flow by and unity of time depends on the body. On the other hand, the cultural world for its formation needs to the body, because for Merleau-ponty, if thoughts are not expressed, are not complete, and this expression is made through the body and its different movements and states. Likewise, Merleau- Ponty justifies the existence of others based on their lived bodies. The existence of others in his view is not a matter, because he believes that others with their bodies are complementary to the systems that was formed around me and that it is impossible to explain their existence by analogy
Body and Objectivity in Phenomenology of Merleau- ponty