بنیادهای اجتماعی و فرهنگی آموزش علوم در ایران عصرسلجوقی
/ناهید باقری توفیقی
: حقوق و علوم اجتماعی
، ۱۳۹۶
، افشاری
چاپی
دکتری
تاریخ ایران دوره اسلامی
۱۳۹۶/۱۰/۱۳
تبریز
این پژوهش برآن است تا شیوهصها و فرایند تاریخی آموزش علوم در جامعه ایران عصرسلجوقی را در ارتباط با بنیادها و عناصر اجتماعی و فرهنگی اثرگذار درآن مورد تحلیل و تبیین تاریخی قرار دهد .شیوه گردآوری دادهصها در این پژوهش،کتابخانهصای و اسنادی است و ازحیث روش انجام پژوهش نیز،که به بیان نسبت و رابطه مقوله آموزش علوم وگونهصها وکیفیت آن با بسترهای اجتماعی وفرهنگی جامعه ایران عصرسلجوقی میصپردازد، جنبه تبیینی دارد .جامعهی ایرانی در عصر سلجوقی، شاهد شکلگیری و نقشآفرینی اقشار و طبقات و نهادها و موسسات آموزشی مختلف در امرآموزش وانتقال علوم بود .جامعه ایران عصرسلجوقی از لحاظ بسترهای اقلیمی- جغرافیایی و بنیادهای فرهنگی- دینی، جامعهصای متنوع و متکثر بود .از اینصرو، امرآموزش علوم و نهادها و اقشار اجتماعی فعال درآن نیز، متناسب با چنین بستری، از تنوع وتکثر معناداری برخوردار بود .دراین دوره با محوریت دو حوزه اجتماعی و جغرافیایی خراسان بزرگ و عراق عجم، نهادها و قشرهای مختلف اجتماعی در امر فراگیری وآموزش علوم و دانشصهای مختلف فعالیت داشتند .یافتهصهای پژوهش حاضر حکایت ازآن داردکه وضعیت علوم رایج در ایران عصر سلجوقی تابع زمینه های فرهنگی و مذهبی و موقعیت سیاسی آنها بود .بدین معنی که موقعیت هر کدام از شاخه های مختلف علوم رایج و اقشار اجتماعی فعال در هر کدام تابع نوع رابطه آنها با مذاهب و خاندانصهای صاحب صفکر در شهرها و مناطق مختلف، همچنین حمایت سیاستمداران و حاکمان سیاسی بود .بر همین اساس علومی که از پشتوانه مذهبی و سیاسی برخوردار بودند، از نهادهای آموزشی و قشرهای اجتماعی فعال و اثرگذار در سطح جامعه و حکومت برخوردار بودند، قابلیت طرح و بسط بیشتری داشتند .در جامعه ایران عصر سلجوقی، علوم مربوط به شریعت، طریقت، ادب و سیاست رایج ترین دانش های زمانه بودند .مساجد، خانقاهصها، مدارس و مکتبصخانهصها به ترتیب مهمترین نهادهای آموزشی این علوم بودند .اقشار اجتماعی و فرهنگی موسوم به فقها و علمای دین، صوفیان، ادبا و منشیان هم ترویج وگسترش این علوم را برعهده داشتند .در حالی که دسته دیگری از علوم رایج، چون علوم عقلی و طبیعیات اعم از فلسفه و ریاضیات و طب و نجوم بهصدلیل عدم بهره-مندی از زمینهصهای اجتماعی و فرهنگی قدرتمند و بیصبهره بودن از وجود نهادهای آموزشی و اقشار اجتماعی فراگیر از موقعیت حاشیهصای برخوردار بودند
This research attempts to analyze historically the historical methods and processes of teaching science in the society of Iran in the Seljuk era in relation to the foundations and social and cultural elements affecting on it. In terms of the methods used in this research, part of the subject is based on the documentary method and the description and analysis of the data. The other part focusing on the expression of the relationship and the connection between the teaching of sciences and its types and quality with the social and cultural contexts of the Iranian society is for making clear. In the Seljuk era, the Iranian society witnessed the formation and role of different strata and classes and organizations and educational institutions for education and transfer of science. The Iranian society in Seljuk era was a various and diverse community in terms of climatic-geographical areas and cultural-religious foundations. Therefore, the teaching of the sciences and institutions and social strata active in it also had a significant diversity and variety in proportion to such a situation. During this period, with the focus on the two major social and geographical areas of Khorasan and Iraq Ajam, different social institutions and strata participated in learning and teaching different sciences and knowledge. The findings of this research indicate that the status of the common science in Iran in the Seljuk era was related to cultural and religious concepts and their political situation. This means that the position of each of the different branches of the common sciences and the social strata active in them depends on their type of relationship with the religions and thoughtful families in different cities and regions, as well as the support of politicians and political governors. Accordingly, sciences with religious and political backing, were possessed of educational institutions and active and influential social strata in society and government, had more capacity to develop. In the society of Iran during the Seljuk era, the sciences related to Sharia, Tariqat, Literature and Politics were the most commonly used knowledge of the time. Mosques, monasteries, schools and old-fashioned schools were respectively the most important educational institutions of these sciences. The social and cultural strata known as jurists and religious scholars, Sufis, literati and amanuensis also promoted and expanded these sciences. While a different category of common sciences, such as the intellectual and natural sciences, including philosophy and mathematics, medicine and astronomy, because of the lack of utilization of powerful social and cultural contexts and the lack of existence of educational institutions and social strata, had a marginal position