سیمای سلجوقیان در تاریخ نگاری دوره ایلخانی و تیموری
/مهدی هوشمند نهند
: حقوق و علوم اجتماعی
، ۱۳۹۵
، راشدی
چاپی
کارشناسی ارشد
تاریخ گرایش ایران دوره اسلامی
۱۳۹۵/۰۶/۲۰
تبریز
در طول ۵ قرن از ظهور و گسترش دین اسلام، سلجوقیان بزرگ ایران به عنوان نخستین حاکمیت فراگیر در متصرفات ملل مسلمان، با پوشش دادن تمام نقاط ضعف خلافت و حکومت اسلامی و نشان دادن توان خود در وحدت بخشیدن به متصرفات خویش، به انتظارات و آرمانصهای قشر نخبه مسلمان جامه عمل پوشاندند .در عمل نیز چنین بود، سلجوقیان به تمام قلمرو خلافت عباسی دست یافته و به عمر حکومتصهای دیگر از جمله حاکمیت خاندان شیعه مذهب آلصبویه پایان دادند .وجود حکومت مقتدر سلجوقی، گرایشصهای فکری که به مشروعیت و تمرکز قدرت معنوی خلافت ضربه میصزد را به حاشیه رانده و تحدید قدرت خلافت را از یک راه خوشصآیند نخبگان اهل سنت انجام داد .این عمل تاریخی سلجوقیان، مقارن رسوخ ضعف و زوال حاکمیت آنان در عراق، از سوی قشر نخبه ایرانی مورد توجه جدی قرار گرفت .آنان به عنوان قشر آگاه و اندیشمند جامعه، که تحولات جهان اسلام و عملکرد سلجوقیان را مشاهده و توان و اقتدار این سلاطین را دریافت میصکردند در دوره زوال این حاکمیت در اثر رنگ باختن جایگاه خویش، دچار تکان شدیدی شده و تعدادی از این نخبگان، این رویه را در قالب روایات تاریخصنگاری بازتاب دادند .خدمات سلسله سلجوقی علیصرغم اهمیت چندبعدی خویش، از سوی مورخان در سه بعد عمده سلطنت، وزارت و دین برجسته شده و نسبت به تمام حکومتصها امتیاز داده شدهصاند .در این ابعاد سهصگانه، نگاه مذاهب اهل سنت غالبیت داشته و منظور نظر این مورخان، سلطنت، وزارت و دیانت سنی بوده است .در واقع سلجوقیان سیاستی را پیش گرفتند که جهان اسلام را به صورت بسیار کارآمد تحت اداره و کنترل منظم در آورده و آن را در راستای برآورده شدن آمال و آرمان-های نخبگان جامعه قرار داده بودند .این قرائت از دوره سلجوقی، با ادبیات، جهانصبینی، تاریخصنگری و خواستهصهای قشر نخبه ایرانی سازگاری داشته و کماکان جایگاه مهم و موثر نظامیان و ارتش سلجوقی به عنوان گروهصهای ایلی و منتسب به فرهنگ و شعائر ترکان سلجوقی در ابهام و حاشیه قرار گرفته و فقط نهادهای ایلی از جمله نهاد اتابکی که در ادبیات قشر نخبه جایی برای قوام و اقتدار سلطنت داشت مورد توجه قرار گرفته است .سلجوقیان در زمینه مذاهب اهل سنت بسیار مدبرانه و همراه با کیاست و تساهل عمل کردند .ترکصهای سلجوقی که دارای مذهب حنفی بودند حتی در مواردی از حقوق هم-مذهبان خویش در جهت قوام حاکمیت، به سود مذهب شافعی چشمصپوشی کرده و با این تدبیر رضایت نخبگانی که عمدتا شافعی بودند را جلب کردهصاند .با توجه به تامین دغدغهصهای نخبگان ایرانی در حاکمیت سلجوقیان، انقراض این سلسله در قلم تاریخ-نگاران این دوره و دوره ایلخانی و به تبع آن دوره تیموری، همراه با تحسر و آرزومندی روایت شده است .آنان این سلسله را در مقایسه با همه حکومتصهای اسلامی و حتی دستگاه خلافت برتری بخشیده و به اهمیت و ارزش آن در حفظ و توسعه داخلی و گسترش خارجی جهان اسلام تاکید نموده-اند .فضای فکری و فرهنگ سیاسی رشد یافته دوره سلجوقی، نخبگان سه دوره حکومتی سلجوقی، ایلخانی و تیموری را تحتصالشعاع خود گرفته بود .در واقع نخبگان این ادوار سهصگانه حدود بیش از سه قرن خاطره حاکمیت سلجوقیان بزرگ را در قالب روایات تاریخصنگاری منبعث از آثار محدود دوره سلجوقی تداوم داده و خاطره جمعی و شفاهی این ادوار را با روایات کتبی ممزوج نموده و در جهت برقراری نظام منطبق با روش حکومتی سلجوقیان تلاش کردند .روایت از اهمیت سلجوقیان توسط تاریخصنگاران دوره سلجوقی آغاز شد و توسط همین قشر، در ادوار آینده تداوم یافت .این مورخان که پس از تاسیس حاکمیت ایلخانان ایران با ساختار حاکم و دربار پیوند خورده بودند عمدتا بدون این که از سوی حاکمان ضرورتی احساس شود به روایت و الگوسازی از روش حکومتی سلجوقیان پرداخته و جایگاه آنان را با اتکا به منابع تاریخی برجسته نمودند
Within five centuries since advent and expansion of Islam, the great Iranian Seljuks substantiated the expectations and ideals of the Muslim elites as the first expanded government in the Muslims occupied countries, with eliminating all weakness of the caliphate and Islamic government and depicting their power in unifying their occupied countries. In practice, the Seljuks dominated all Abbasid territories and ended other dynasties including Shia government of Ale-Buyieh. Existence of authoritative government of Seljuks marginalized the intellectual tendencies which damaged the caliphate spiritual power and led to restriction of the caliphate power via the way welcomed by the elites of Sunni. This historical action was concurrent with weakness and decline of their governance in Iran which was considered by Iranian elites. As knowledgeable and intellectual class of the society that observed Islam world and Seljuks performance and perceived their sultans authority experienced considerable conversion in the period of decline of this governance due to blurring their place and some of them reflected this trend in the form of historical narratives. The Seljuks efforts and plans in spite of their multidimensional importance have been reflected by the historians in three dimensions of governance, ministry and religion and privileged relative to other governments. In these dimensions, Sunni scholars opinions were dominated and these historians intention was Sunni governance, ministry and religion. Indeed, Seljuks followed a policy that controlled Islam world efficiently and effectively and their goals were to meet the wishes of the society elites. This viewpoint on the Seljuk period was compatible with literature, ideology, history and demands of the Iranian elites and considered the important and effective place of military groups and Seljuk army as the main group as a nomadic groups and marginalizing the culture and rituals of Seljuk Turks and only considered nomadic institutions such as Atabaks with place for literature and literary men in order to empowering dynasty. Seljuks acted wisely and with perspicacity and tolerance regarding Sunni religious groups. The Seljuks Turks with Hanafi religion ignored their rights to strengthening the governance in some cases for the sake of Shafeis and with attracted the content of elites mostly Shafeis. According to meeting the Iranian elites challenges in Seljuk governance, the decline and abolish of this dynasty has been narrated by that period and Ilkhanid historians and also Timurid historians regretfully. They prioritized this dynasty compared to all Islamic governments and even caliphates and emphasized their importance and value in protection and internal and external expansion of Islam world. The cultural, political and intellectual atmosphere in that period had influenced the elites of Seljuks, Ilkhanid and Timurid periods. Indeed, these elites reflected the memory of three centuries of Seljuks governance in the form of narratives and combined limited works of that period with collective memory and oral literature and made effort in establishing a system concurrent with their governance. Narrative was begun by Seljuk importance given by that period historians and was continued by them. These historians who connected with court structure since establishment of Ilkhanid dynasty began to narrate and proposing paradigm from Seljuks governance method and highlighted their place with reference to historical resources