تدوین برنامه آموزشی مبتنی بر حافظه کاری شناختی- عاطفی و ارزیابی اثربخشی آن بر بهبود ابعاد شناختی عاطفی یادگیری دانش¬آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی
زکیه نجاریان خوراسگانی
علوم تربیتی و روانشناسی
۱۴۰۱
۱۳۲ص.
سی دی
دکتری
علوم تربیتی
۱۴۰۱/۰۶/۳۰
هدف از پژوهش حاضر، تدوین برنامه آموزشی مبتنی بر حافظه کاری شناختی- عاطفی و ارزیابی اثربخشی آن بر بهبود حل¬مسأله، بازداری شناختی، نگرش به ریاضی و اضطراب دانش¬آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی بود. مطالعه حاضر در دو بخش کیفی و کمی بررسی شد. در بخش کیفی به تدوین دو بسته آموزشی شناختی و عاطفی پرداخته شد. در بخش اول پژوهش بسته آموزشی حافظه کاری شناختی بر اساس مدل بدلی تدوین شد. در بخش دوم پژوهش و در جهت تدوین بسته حافظه کاری عاطفی، واژگان ریاضی بر اساس بار هیجانی شاد، غمگین و خنثی و بر اساس ابعاد خوشایندی- برانگیختگی ارزیابی و سپس تغییرات لازم در نرم¬افزار حافظه کاری عاطفی شوایزر اعمال گردید. ضریب روایی محتوایی برای بسته شناختی در عمده جلسات پانل تخصصی به سمت 80% و برای بسته عاطفی نیز 80% برآورد گردید. در بخش دوم پژوهش هر دو بسته آموزشی در قالب یک طرح نیمه¬آزمایشی با دو گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) با پیش¬آزمون-پس¬آزمون اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش¬آموزان دختر و پسر دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی دوره ابتدایی مراکز اختلالات یادگیری شهر اصفهان بود که در سال تحصیلی 1400-1401 به این مراکز مراجعه نموده¬اند. در این راستا 45 نفر از دانش¬آموزان به روش هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایشی مداخلات مبتنی بر حافظه کاری شناختی- عاطفی را در 14 جلسه و به مدت 60 دقیقه دریافت کردند. آزمودنی¬ها قبل و بعد از آموزش، به پرسش¬نامه¬های حل¬مسأله محقق ساخته، آزمون استروپ عددی جان رایدلی (1935)، نگرش به ریاضی آیکن (1971) و اضطراب ریاضی چیو و هنری (1990) پاسخ دادند. پس از اتمام مداخله و به فاصله یک ماه پس از آن، مرحله پیگیری انجام شد. داده¬های پژوهش به کمک تحلیل واریانس آمیخته با اندازه¬گیری مکرر تحلیل شد. نتایج تحلیل نشان داد که آموزش مبتنی بر حافظه کاری شناختی و عاطفی بر افزایش مهارت حل-مسأله، کاهش بازداری شناختی، افزایش نگرش به ریاضی و کاهش اضطراب ریاضی (در سطح 0/01) اثربخش و معنادار بود. همچنین در مقایسه دو روش آموزشی شناختی و عاطفی تفاوت معناداری مشاهده نشد. بنابراین بر اساس اثربخش بودن آموزش مبتنی بر حافظه فعال شناختی و عاطفی بر متغیرهای شناختی- عاطفی دانش¬آموزان دارای اختلال ریاضی، این مداخله می¬تواند در بهبود این مهارت¬ها در دانش¬آموزان با اختلال یادگیری کمک نموده و زمینه¬ساز شرایط بهتری در یادگیری درس ریاضی باشد.
The purpose of the present research was to developing instruction program based,on cognitive-affective working memory, and evaluate its effectiveness in improving problem-solving, cognitive inhibition, attitude to mathematics, and mathematic anxiety in students, having specific learning disorders with impairment in mathematics. The present study was investigated in two qualitative and quantitative parts. In the qualitative section, two cognitive and affective training packages were compiled. In the first section, a cognitive working memory training package was compiled, based on a baddeley model. In the second section, to compile an affective working memory package, mathematical terms were evaluated, based on the emotional load as happy, sad, neutral, and pleasantness-arousal dimensions; then, the required changes were applied in Schweizer’s affective working memory software (2013). In most sessions of the specialized panel, the content validity coefficient was estimated at 80% for both cognitive and affective packages. In the second section, both training packages were implemented as a semi-experimental pre-test and post-test design with two experimental groups (15 people) and one control group (15 people). The statistical society for this research consisted of all male and female elementary school students with the specific learning disability with mathematical disorder of Isfahan learning disorders centers, who have been referred to these centers in the school year of 2021-2022. In this regard, 45 students were selected in a purposive and grouped into two experimental groups and one control group randomly. Both experimental groups received some interventions, based on cognitive-affective working memory, during 14 sessions for 60 minutes. Before and after training, the subjects replied to the researcher-made problem-solving questionnaires, John Ridley Stroop Test (1935), Ikon’s Attitude Towards Mathematic (1971), and Chiu and Henry’s mathematic anxiety (1990). At the end of the interventions and one month later ,follow-up was done. Research data were analyzed, using a mixed design analysis of variance with repeated measures. The results of the analysis indicated that training, based on cognitive-affective working memory, was effective and significant (at 0.01) for increased problem-solving skills, decreased cognitive inhibition, increased attitude towards mathmathematic, and decreased mathematic anxiety. There was also no significant difference between both cognitive and affective training methods. Thus, according to the effectiveness of training, based on cognitive-affective working memory, on the cognitive-affective variables of students, with mathematic disorders, this intervention can help students, with learning disorders, improve these skills and make better conditions for mathematic learning.
Developing instruction Program based on Cognitive-Affective Working Memory and Evaluating its Effectiveness on Improving the Cognitive-Affective Dimensions of Learning in Students having Specific Learning Disorders with Impairment in Mathematics