مقاله حاضر به منظور بررسی درد و رنج و گله و شکوه در دیوان شیخ آذری، به شیوه کتاخانهای نوشته شده است و یافتههای پژوهش به شکل توصیفی - تحلیلی ارائه شدهاند. بث الشکوری، درد دل و شکایت کردن از رخدادهای دردناک زندگی است. از آنجایی که بخشی از مضامین دیوان اشعار شیخ آذری به موضوع درد و رنج، شکوه و گلایه اختصاص داده شده است، شناخت این جنبه از شخصیت این شاعر و بررسی انواع این شکوهها و درد و رنج، جلوههای پنهان این شاعر را آشکار می سازد. برخی از دردها، در اشعار او درد فردی است و شاعر تلاش دارد تا دیگران را از احوال خود باخبر سازد، برخی دیگر نیز، رنج اجتماعی را شامل می شود. علاوه بر این، او گاه از بخت و طالع نامیمون گله دارد و گاهی از رنج غربت در گداز است. بیش از همهی این دردهای مذکور، این جور، بی وفایی و فراق یار است که او را می آزارد و در رنج می دارد، و از آنجایی که عشق و مفلسی با هم عجین شدهاند درد فقر نیز مزید بر علت شده و دیگر این فقر مایه مباهات و افتخار او نیست. به طور کلی رنج در غزلیات او نمود فراوان دارد و از تاثرات قلبی او نشات می گیرد، و یکی از مضامین مسلط در اشعار اوبه شمار می آید.