بعد از مقدمه که در آن به برخی از مباحث تاریخی مورد اختلاف مورخین پرداخته شده، فصل اول در عمود تواريخ قديمه و ذكر انبياء عليهم السلام و حكام بنىاسرئيل است. فصل دوم ذكر ملوك فارس و فصل سوم از فراعنه مصر و ملوك يونان و روم و قياصره سخن گفته و در فصل چهارم از ملوك عرب و بالاخره در فصل پنجم از امتهاى در عالم بحث كرده است. شیخ مصطفی سلامه بر این کتاب تقریظ نگاشته است که به همراه یک قصیده از وی (با ذکر ماده تاریخ) در انتهای جلد دوم آمده است. همچنین، فهرستی از وقائع مهمی که بعد از فوت ابن وردی رخ داد در انتهای جلد دوم آمده است. آخرین مطلب در انتهای جلد دوم، توضیحاتی در مورد ناشر است، این جمعیت مرکب از عدهای بوده که به طبع کتب میپرداختند و هر نفر در این جمعیت سهمی داشته که زمان طبع این کتاب، بالغ بر ۱۳۰۰ سهم شده است.
ابنوردی، ابوحفص، زينالدين، عمربن مظفربن ابىالفوارس، فقيه، شاعر، اديب، مورخ و صوفى بود. نسب وی به ابوبكر، خليفه اول مىرسد. بيشتر شهرت وی، مربوط به کتاب تاريخى او موسوم به «تتمة المختصر» است. وی کتب زیادی نگاشته است، از آثار او در زمینه ادب میتوان به این عنوان اشاره کرد : بكاء الافكار (ابكار الافكار) كه شامل مقامهها، خطبهها، رسالهها و اجازات مؤلف است. در زمینه ادب صوفيانه : الشهاب الثاقب، المقدمة (الالفية) الوردية،، منطقالطير. در فقه: الملقبات الوردية يا الوسائل المهذبة فى المسائل الملقبة و در نحو : تحرير الخصاصة فى تيسير الخلاصة را نگاشته است. از آثار خطی وی این عناوین را میتوان برشمرد : الفية فى تعبير المنامات يا الالفية الوردية فى تعبير الرؤيا، البهجة الوردية يا بهجة الحاوى، لامية يا نصيحة (وصية) الإخوان و مرشدة الخلان.
" تتمة المختصر فى اخبار البشر" يا تاريخ ابن وردى كه خلاصه و نيز ذيلى است بر كتاب "المختصر فى اخبار البشر" ابوالفداء، پس از مرگ ابوالفداء (۷۳۲ق.) و پيش از سال ۷۴۰ق. به زبان عربى تأليف شده است. ابن وردى در سبب تأليف كتاب خود گويد: چون ابوالفداء، المختصر را به حوادث ۷۱۰ق خاتمه داده، وى ناچار به تكميل آن پرداخته و ذكر وقايع را تا ۷۴۹ق. (كه سال مرگ او نيز هست)، كشانده است. وى حجم المختصر را به يك سوم تقليل داد و در مقابل، نكاتى از نظم و نثر خود و نيز برخى اخبار و روايات تاريخى، به آن افزود. در ميان اضافات او، اخبار برخى زاهدان و متصوفان و ذكر اقوال و كرامات ايشان در خور اعتناست. از جمله موضوعاتی که با دیدگاه خود در تاریخش نقل کرده، به این موارد میتوان اشاره کرد : در فصل دوم پيرامون ملوك فرس مىگويد كه بزرگترين پادشاهان زمين در ۴ طبقه تشكيل يافتهاند : فيشداديه، كيانيه، اشغانيه و اكاسره كه به هركدام كسرى گفته مىشود و ساسانيه نيز به خاطر نسبتشان به ساسان مىگويند.در فصل پنجم اين كتاب پيرامون امتها سخن مىگويد كه قديمىترين امتها، سريان و صابئين بودهاند. امت سريان كه حضرت آدم از آنها باشد به سريانى سخن مىگفتند، از ساير امتها مىتوان امت قبط، فرس، يونان، يهود، نصارا و غيره نام برد. در مورد تاریخ ابیالفداء به مدرک شماره (۴۶۴۱۴۵۲) بنگرید.