راوي داستان، مازيار و محمد سه نيروي بسيجي هستند که آماده شرکت در عملياتي مي شوند در آخرين لحظات نيروي جديدي به نام احمد به آن ها مي پيوندد که مي گويد از نيروهاي ارتشي است و به ميل خود به خط مقدم آمده است. به دليل مخالفت با تصميم فرمانده گروهان، راوي و محمد و مازيار قصد شرکت در عمليات را ندارند، ولي بالاخره در عمليات شرکت مي کنند و پس از يک سلسله اتفاقات، راوي و مازيار و محمد اسير عراقي ها مي شوند. در ادامه وقايع نيروهاي خودي مي رسند و به نجات آن ها مي آيند. ولي محمد تير مي خورد و شهيد مي شود و کمر مازيار نيز در اثر شکنجه هاي عراقي ها مي شکند.