: سازمان تبليغات اسلامي. حوزه هنري، دفتر ادبيات و هنر مقاومت
، ۱۳۷۰
۷۱ص.
دفتر ادبيات و هنر مقاومت، خاطرات
۱۷
پشت جلد بهانگليسي:(22 memoire of an Iragi pilot )Esam Abdolwahhab Azzobeidi. The Flight
اين کتاب خاطرات خلبان عراقي، عصام عبدالوهاب الزبيدي، از دوران کودکي تا هنگام فروآمدن با چتر نجات در دزفول است. وي در خانواده اي مذهبي در بغداد به دنيا آمد و پس از درگذشت پدر، که مقارن شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران بود، به عنوان سرپرست يک خانواده دوازده نفره مجبور به کار شد. پس از پايان تحصيلات، به علت مشکلات مالي، وارد دانشکده نيروي هوايي شد. پس از موفقيت در خلباني، ازدواج کرد و سعي کرد از جنگ دور باشد، با وجود اين ماموريت هايي که به وي داده شد. اين خلبان در اولين ماموريت، که بمباران اردوگاه هاي نظامي ايران در حاج عمران بود، بمب ها را دورتر از مرکز انداخت. وي در بمباران فاو، مهران و جزاير مجنون شرکت داشت که در هر سه مورد بمب ها را دورتر از هدف انداخت. در بمباران سکوي پرتاب موشک هاواک موسوم به خ 28 نيز سه بار بمب ها را بي هدف رها کرد و در آخرين ماموريت خود که پشتيباني از هواپيماهاي بمب افکن بود، به علت اتمام ذخيره بنزين مجبور شد که از چتر نجات استفاده کند؛ او فکر مي کرد در شهر العماره فرود آمده است، در حالي که در دزفول بوده است.