کتاب حاضر روايت خاطرات روزانة يک رزمندة يزدي دربارة شهيد محمدرضا طامهري و نيز حضور يک ماهة خويش در خط پدافندي است. در حقيقت اين روايت تصويري است از ايام پرشکوه دفاع مقدس که يک جوان دانشجو وقتي از تعرض دشمن بعثي در محدودة يگان الغدير باخبر ميشود، تصميم به دفاع ميگيرد و براي چهارمين بار به همراه جمعي از دوستان و دانشجويان به تيپ الغدير اعزام و در شب اول از سوي بچههاي تخريب پذيرايي ميشود، سپس سازماندهي و مسلح ميگردد و در رزم شبانه شرکت ميکند. در مدت يک ماه حضور در جبهه با مسائل گوناگون جنگ از قبيل سنگرسازي، مهندس رزمي، و... روبهرو ميشود و پس از بازگشت از جبهه به همراه همسنگران خويش راه دوستان شهيدش را ادامه ميدهد. در پايان کتاب تصويرها و وصيتنامة شهيد محمدرضا طامهري درج شده است.
عنوان روي جلد: انگشتر يادگاري: مجموعه خاطرات دفاع مقدس