در جنگ تحميلي هشت ساله عنايات الهي و امدادهاي غيبي زيادي براي رزمندگان کشورمان اتفاق افتاده است. يکي از روايت ها: يک روز ابوالقاسم براي ما تعريف مي کرد: در جريان محاصره سوسنگرد با چهار نفر از برادران براي شناسايي مواضع نيروهاي بعثي رفته بوديم. در مراجعت راه را گم کرده بوديم و در مسير ناشناخته اي که نمي دانستيم و پر از مين بود وارد شديم. همگي مردد بوديم که مسير قبلي ما از کدام طرف است. ناگهان يکي از گاوهايي که در منطقه پراکنده بودند، درست در جهت راهي که انتخاب کرده بوديم به راه افتاد و بلافاصله روي مين رفت و تکه تکه شد و ما که نصرت خدا را در اين حادثه احساس کرديم، مسير خود را تغيير داديم.