از داستان هاي مندرج در اين کتاب، داستان "آژير قرمز" در ارتباط با جنگ شهرهاست. داستان هاي کتاب براي دانش آموزان سال هاي آخر دبستان و دوره راهنمايي نوشته شده اند. مجيد (قهرمان داستان) در ساختن پناهگاه، در منزل به پدرش کمک نکرده است. وقتي به مدرسه مي رود، متوجه مي شود که در آنجا نيز مسئولان مشغول ساختن پناهگاه هستند و همکلاسي هايش هم به آن ها کمک مي کنند. مجيد به هر ترتيب شده از کمک به آن ها طفره مي رود. هنگامي که آژير قرمز به صورت آزمايشي به صدا در مي آيد، مي ترسد و فرار مي کند و به زمين مي خورد، ولي به هر ترتيب که شده خود را به پناهگاه مي رساند. همين مساله باعث مي شود تصميم بگيرد که در ساختن پناهگاه در منزل به پدرش کمک کند.