بررسی ارتباط فاکتورهای مؤثر بر سلامت مغز (LIBRA) بر وضعیت شناختی و تغییرات تصویر برداری بر پایه ی BALI در بیماران دوقطبی بالای 50 سال، در سال 1399-1400
[پایان نامه]
هدیه امینی
دانشگاه علومم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
۱۴۰۱
۱۰۶ص.
دکتری پزشکی عمومی
۱۴۰۱/۰۷/۱۴
۱۸
مقدمه:اختلال دو قطبی یک بیماری خلقی و مزمن روانپزشکی است که با دوره هایی از افسردگی، مانیا و هیپو مانیا مشخص می شود و از مخرب ترین شرایط سلامت روان در جهان شناخته شده است ، که با کاهش کیفیت زندگی و ناتوانی همراه است. عامل کلیدی در این ناتوانی، اختلال در حیطه ی شناختی این بیماران است که در حوزه های عملکردهای اجرایی و حافظه می باشد که دارد. از این رو اختلال شناختی به عنوان جزء اصلی بیماری دو قطبی در نظر گرفته شده است. با توجه به سیر پیشرونده ی اختلال شناختی در این بیماران، و احتمال تبدیل شدن به زوال عقل با پیشرفت آن، پیشگیری و درمان اختلال شناختی به عنوان یک هدف بالینی به منظور بهبود عملکرد اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی آن ها، و همچنین جلوگیری از ایجاد زوال عقل به عنوان پیشگیری اولیه مطرح می شود.در پیشگیری از اختلال شناختی در بیماران دوقطبی باید فاکتورهای مؤثر در ایجاد اختلال شناختی شناسایی شوند و در صورتیکه قابلیت تغییر داشته باشند، آن ها را اصلاح کرد.فاکتورها بر اساس نقشی که در اختلال شناختی دارند، در دو گروه عامل های محافظت کننده و عامل-های خطر قرار می گیرند.در این پژوهش سعی شده است که فاکتورهای مؤثر شناخته شده در کاهش عملکرد شناختی از جمله فاکتورهای دموگرافیک، بیماری های زمینه ای و داروها، نوع تغذیه، فاکتورهای مربوط به بیماری دوقطبی نظیرطول دوره ی بیماری و همچنین پارامترهای آزمایشگاهی در مؤلفه های جداگانه مورد بررسی قرار بگیرند.و ارتباط این فاکتورها با وضعیت شناختی و تغییرات تصویربرداری مغز و نوع اثر آن ها تعیین گردد.روش اجرا:در ابتدا بیماران 50 سال و بیشتر با سابقه اختلال روانپزشکی دو قطبی (نوع یک و دو)، بر اساس مصاحبه بر پایه ی CIDI و معیارهای تشخیصی DSM5 انتخاب شدند.تفکیک وضعیت شناختی این افراد بر اساس معیار FAST( گروه بیماری دوقطبی با زوال عقل≥4 و بیماران دوقطبی<4) صورت گرفت. و از نظر ریسک فاکتورهای گفته شده در بالا، بررسی شدند.در این بیماران وضعیت شناختی با تست شناختی MoCA-A و در افراد بیسواد با MoCA-B مورد ارزیابی قرار گرفت. ارتباط فاکتورهای موردنظر با نمره¬ی این تست شناختی بررسی شد.در مرحله¬ی بعدی، ارتباط فاکتورهای مؤثر با تغییرات یافت شده در تصویربرداری مغزی بر اساس BALI شامل: آتروفی مغز و ضایعات موجود در مغز، مورد بررسی قرار گرفته و قدرت پیش بینی¬کننده-ی این سیستم در تخمین زوال عقل مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته ها: میانگین سنی در افراد مورد مطالعه45/58 بود. طبق آنالیز آماری انجام شده: 1) ارتباط با تست شناختی: تحصیلات (p:0.001 و0.57:β)، مصرف روغن اشباع ( p:0.042و -0.042 :β)، رژیم مدیترانه¬ای(p:0.042 و (β:0.32، لاموتریژین(p:0.043 و 0.44:β)، طول دوره¬ی بیماری(p:0.032 و: -0.41β)، تعداد دفعات بستری(p:0.016 و -0.04:β)، HbA1C (p:0.057 و -β:0.50) ارتباط های بوده است.2) ارتباط با تغییرات تصویربرداری: سن (p:0.004 و0.49:β)،طول مدت بیماری (p:0.005 و0.55:β)، مدت مصرف دارو (p: 0.002 و:0.65β) ارتباط¬های معنادار بودند.نتیجه گیری:در مطالعه¬ی حاضر نشان داده شده است که اختلال شناختی در بیماران دو قطبی با عامل های نوع تغذیه، تحصیلات، طول مدت بیماری دو قطبی، تعداد بستری و کنترل کردن بیماری دیابت بیشتر از عامل های دیگر مرتبط می باشد.پیشنهاد می شود که با افزایش ترویج آموزش، نقش تحصیلات را بتوان کمرنگ تر کرد. و با انجام مشاوره های تغذیه و آموزش در خصوص نوع غذای مصرفی به بیماران جوان دوقطبی از اختلال شناختی ثانویه به بیماری پیشگیری کرد.