تبیین روانشناختی فرایند استدلال بالینی و بررسی اثربخشی استراتژی های تقویتی شناختی بر آن در طب اورژانس: یک مطالعه ترکیبی
[پایان نامه]
هلن درگاهی
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
۱۳۹۸
۷۴ص.
جدول نمودار
سی دی
دکتری تخصصی(PHD)
آموزش پزشکی
۲۰
مقدمه: حل مسئله به عنوان یک فرایند شناختی، مستلزم برداشتن گام های استدلال است و استدلال بالینی اساس کلیه فعالیت های بالینی در تیم سلامت است. با وجود پیشرفت های بسیار، خطاهای پزشکی کاهش نیافته است. مطالعات نشان داده است که بیشترین خطای تشخیصی که در بخش های اورژانس انجام می شود، خطاهای شناختی است. هدف از این مطالعه، تعیین شایعترین خطاهای شناختی در تصمیم گیری پزشکی و بررسی خطاهای شناختی در دو گروه دستیاران و اساتید گروه طب اورژانس بوده و به بررسی اثربخشی فرایندهای تقویتی شناختی در استدلال بالینی دستیاران می پردازد. روش کار: این پژوهش یک پژوهش ترکیبی بود که در دو بخش انجام شد. بخش اول پژوهش بصورت کیفی و با روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قیاسی و لیست کردن مقولات هم ارز مرتبط با سوال پژوهش، شایعترین خطاهای شناختی استخراج شدند و در بخش دوم ارزیابی وضعیت شایعترین خطاهای استخراج شده در اعضای هیئت علمی و دستیاران طب اورژانس انجام شد و همچنین تاثیر رفلکشن بر صحت تصمیم گیری دستیاران طب اورژانس مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار پژوهش سناریوهای استاندارد شده طب اورژانس بود که توسط تیم پژوهش تدوین شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد و نتایج آن با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.نتايج: نتایج مطالعه در سه بخش بدست آمد. بخش اول مطالعه جستجوی سیستماتیک مقالات بود و شایعترین خطاهای شناختی تصمیم گیری در تشخیص پزشکی که به ترتیب شامل خطای قلاب یا لنگر انداختن، خطای تایید، خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس و خطای اعتماد به نفس بیش از حد بودند، استخراج شدند.در بخش دوم ارزیابی وضعیت خطای Anchoring در اعضای هیئت علمی و دستیاران طب اورژانس بود که نتایج نشان داد نسبت خطای Anchoring به میزان قابل توجهی در اعضای هیئت علمی بیشتر از دستیاران می باشد(75% در برابر 33%) و این میزان خطا بین دستیاران سطوح مختلف معنی دار نبود. بخش سوم مطالعه به ارزیابی وضعیت سه خطای availability ، confirmation و Overconfidence و تاثیر رفلکشن بر صحت تصمیم گیری دستیاران طب اورژانس پرداخته شد که نتایج نشان داد دستیاران سال اول به میزان معنی داری بیشتر از دستیاران سال دوم و سوم دچار خطای تایید(Confirmation Bias) می شوند، اما در دو خطای اطمینان بیش از حد(Over confidence bias) و خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس (Availability Bias) تفاوت معنی داری بین دستیاران سطوح مختلف مشاهده نشد. در ارزیابی خطای اعتماد به نفس کاذب نتایج نشان داد تفاوتی بین میزان اطمینان دستیاران از جواب های درست و جواب های نادرست وجود ندارد، بطوریکه میانگین میزان اطمینان معادل 84 درصد گزارش شد و این در حالی است که میانگین نمره دستیاران در آزمون 64 درصد محاسبه گردید. همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین متغیر مواجهه اخیر با بیماری و نمره تایید تشخیص نادرست رابطه معنی دار منفی وجود داشت (0.3 - ) و دستیارانی که در 24 ساعت گذشته با بیمار MI مواجهه داشته اند به میزان معنی داری تشخیص نادرست MI را تایید کرده بودند. همچنین مشاهده شد رفلکشن روی صحت تصمیم گیری دستیاران تاثیر مثبت دارد.نتيجه گيري: این مطالعه نشان داد اگر چه وضعیت خطاهای شناختی Anchoring bias، خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس (Availability Bias) و خطای اطمینان بیش از حد(Over confidence bias) در دستیاران سطوح مختلف تفاوتی نداشت، دستیاران سال دوم و سوم نسبت به دستیاران سال اول به میزان معنی داری توانایی بیشتری برای پاسخ به سوالات آزمون داشتند. در دستیاران سال اول به لحاظ تجربه کمتر، خطای تایید بیشتری گزارش شد. همچنین مشاهده شد با افزایش تجربه بالینی در اساتید اورژانس، اگرچه صحت تشخیص افزایش می یابد، نسبت خطای لنگر نیز به میزان معنی داری افزایش می یابد که می تواند ناشی از تفکر غیر تحلیلی یا شهودی بیشتر در آنان باشد. همچنین رفلکشن که یکی از استراتژی های تقویتی شناختی می باشد می تواند باعث ارتقائ توانمندی استدلال بالینی در دستیاران طب اورژانس گردد. همچنین اطمینان بیش از حد در دستیاران بصورت بالقوه می تواند باعث خطاهای شناختی شود که این احتمال در آقایان بیشتر است. نتایج این مطالعه به ما کمک می کند تا برنامه آموزشی مناسب تری برای رفع نقایص شناختی و خطاها در سطوح مختلف پزشکی اورژانس ارائه دهیم.