بررسی کاپیلور وسکوپی بستر ناخن در بیماران بهجت با در گیری عروقی و مقایسه آن با بیماران بهجت بدون در گیری عروقی در بیمارستان شریعتی سال ۹۷-۹۶
[پایان نامه]
سارا وثوقیان
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
۱۳۹۸
۷۶ص
دکتری فوق تخصصی
روماتولوژی
۱۸
مقدمه: بیماری بهجت یک بیماری مولتی سیستم با درگیری پوستی، مخاطی، چشمی ، مفصلی، عروقی و نورولوژیک است که در سال 2012 جزو بیماریهای واسکولیتی طبقه بندی شده است. درگیری عروقی یکی از مهمترین تظاهرات بهجت است که عروق با هر اندازه ای را درگیر می کند. درگیری عروقی باعث موربیدیتی شدید و افزایش مورتالیتی می شود. کاپیلوروسکوپی یک روش حساس، ارزان، راحت و غیر تهاجمی در آنالیز مورفولوژیک مویرگها در بستر ناخن است که در شناخت زودهنگام تغییراتی که در این مویرگها در بیماریهای کلاژن واسکولار روی می دهد، مفید است. درگیری مویرگهای بستر ناخن می تواند در بیماری بهجت نیز وجود داشته باشد ولی تا کنون الگوی اختصاصی کاپیلوروسکوپیک برای بیماری بهجت پیدا نشده است.غیر طبیعی بودن کاپیلوروسکوپی در بهجت ممکن است با جنبه های دیگر واسکولار مثل درگیری عروقی در ارتباط باشد. تا کنون مطالعه جامعی در مورد مقایسه الگوی کاپیلوروسکوپی در بیماران بهجت با و بدون درگیری عروقی انجام نگرفته است. در صورت پیدا شدن ارتباط می توان از بررسی کاپیلوروسکوپیک برای تعیین همراهی درگیری عروق بزرگ در بیماران بهجت استفاده کرد. هدف این مطالعه بررسی تغییرات کاپیلوروسکوپیک در بیماران بهجت دچار درگیری عروقی و مقایسه آن با بیماران بهجت بدون درگیری عروقی است.مواد و روشها: در این مطالعه 35 بیمار مبتلا به بهجت و دچار درگیری عروقی ، با 35 بیمار مبتلا به بهجت بدون درگیری عروقی که از سال 96 تا 97 به درمانگاه بهجت در بیمارستان شریعتی مراجعه کردند ، تحت کاپیلوروسکوپی قرار گرفتند. در تمام بیماران یافته های دموگرافیک شامل سن، جنس، نژاد و مدت بیماری، ابتلا به هایپرتنشن و دیابت، کشیدن سیگار، تظاهرات بیماری در سیر بیماری و زمان انجام کاپیلوروسکوپی، فعالیت بیماری در زمان انجام کاپیلوروسکوپی بر اساس معیارهای IBDDAM، BDCAF و physician global assessment ،آزمایشات سیر بیماری شامل نتیجه تست پاترژی و نتایح تست هایHLAB51, HLAB5 و آزمایشات زمان انجام کاپیلوروسکوپی شامل CRP, ESR, CBC ثبت شد. در گروه دچار تظاهرات عروقی، شدت درگیری عروقی ثبت شد. نهایتا یافته های کاپیلوروسکوپیک شامل دانسیته مویرگها، به هم ریختگی ساختاری، وجود خونریزی میکروسکوپی، وجود لوپهای بزرگ، شاخه شاخه شدن، وجود تورتوزیته مویرگها و تعداد نواحی آواسکولار بین دو گروه مقایسه شد. همچنین ارتباط تغییرات کاپیلوروسکوپیک با یافته های دموگرافیک، تظاهرات بیماری در سیر و در زمان انجام کاپیلوروسکوپی ، فعالیت بیماری در زمان انجام کاپیلوروسکوپی و نتایج تستهای پاراکلینیک از نظر آماری مورد بررسی قرار گرفت. در گروه مورد نیز ارتباط تغییرات کاپیلوروسکوپیک با شدت درگیری عروقی بررسی شد. نتایج: 35 بیمار در هر یک از گروههای مورد و شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. 71.4% بیماران در گروه درگیری عروقی مرد و 28.6% زن بودند. در گروه شاهد، 40% بیماران مرد و 60% بیماران زن بودند. 45.7% بیماران فارس و بقیه به ترتیب از قومیتهای ترک، لر و کرد بودند. 5.7% بیماران در گروه مورد و 2.9% در گروه کنترل مبتلا به هایپرتنشن بودند. 20% بیماران در گروه درگیری عروقی و 14.3% در گروه مورد سیگار می کشیدند. هیچ یک از بیماران مبتلا به دیابت نبودند. لوپهای بزرگ در بررسی کاپیلوروسکوپیک با جنس مرد ارتباط داشت ( p=0.043)، ولی یافته های کاپیلوروسکوپیک با سایر متغیرهای دموگرافیک و طول مدت بیماری ارتباط آماری معنی دار نداشتند. ارتباطی بین تغییرات کاپیلوروسکوپیک و کشیدن سیگار یا ابتلا به هایپرتنشن یافت نشد. وجود خونریزی میکروسکوپی در کاپیلوروسکوپی با اریتم ندوزوم (p= 0.015)، وجود تورتوزیته مویرگها باآفت پوستی (p=0.015) و به هم ریختگی ساختاری نیز با یووئیت در سیر بیماری (p= 0.029) ارتباط داشتند و وجود آفت فعال مخاطی در زمان انجام کاپیلوروسکوپی با مشاهده نواحی آواسکولار در بررسی کاپیلوروسکوپیک ارتباط داشت ( p=021) ،ولی تغییرات کاپیلوروسکوپیک با فعالیت بیماری در زمان انجام کاپیلوروسکوپی ارتباط نداشتند. به هم ریختگی ساختاری در کاپیلوروسکوپی با ESR ارتباط مستقیم داشت (p=0.011)، ولی با سایر یافته های آزمایشگاهی ارتباط معنی دار آماری نداشت. در این مطالعه تغییرات کاپیلوروسکوپیک با مصرف داروهای ایمونوساپرسور و کورتیکواستروئید ارتباط نداشتند. در مقایسه دو گروه تغییرات کاپیلوروسکوپیک شامل کاهش دانسیته عروقی، تعداد نواحی آواسکولار و تورتوزیته مویرگها در گروه درگیری عروقی بیشتر بود ولی ارتباط از نظر آماری معنی دار نبود ( به ترتیب p=0.279، p= 0.133 و p=0.860) .درگروه دچار درگیری عروقی نواحی آواسکولار با درگیری خفیف عروقی (ترومبوفلبیت سطحی) و ترومبوز عروق عمقی اندام ارتباط معنی دار داشت (p= 0.022).نتیجه گیری: به نظر می رسد تغییرات کاپیلوروسکوپیک به صورت غیراختصاصی تقریبا در تمامی بیماران مبتلا به بهجت رخ می دهد و همچنین با برخی تظاهرات بیماری از جمله تظاهرات پوستی، چشمی و عروقی در ارتباط است. بنابراین هرچند هنوز الگوی مشخصی برای تغییرات کاپیلوروسکوپیک در بیماری بهجت شناسایی نشده است ، ممکن است در آینده بتوان از کاپیلوروسکوپی بستر ناخن که روشی ارزان و غیرتهاجمی است برای مقاصد تشخیصی و پروگنوستیک در بیماری بهجت استفاده کرد.