مأمون، خلیفه ستمگر عباسی، امام رضا علیه السلام را از مدینه و از جمع خانواده دور کرده و به ایران فرا خوانده بود. اکنون یک سال از آن جریان می گذشت و دل تنگی، امان همه را بریده بود تا اینکه یک روز صبح، پیکی درِ خانه حضرت معصومه علیهاالسلام در شهر مدینه را به صدا درآورد. او نامه امام رضا علیه السلام رابرای خواهرش آورده بود. در آن نامه، از حضرت معصومه علیهاالسلام دعوت شده بود تا به نزد برادرش در شهر مشهد برود. راه دور بود، ولی علاقه زیاد خواهر به برادرش، همه مشکلات را آسان می کرد. حضرت معصومه علیهاالسلام خود و چهار نفر از برادران و عده ای از برادرزاده ها و خادم های منزل را آماده مسافرت کرد؛ یک مسافرت طولانی و سخت.