روایت چند خاطره از مرحوم فلسفی خطیب معروف توسط عبائی
[مقاله]
نویسنده: ابوالفضل شکوری
۸ص.
"آنگاه من جریان شوروی و آذربایجان را گفتم و از کار او تجلیل کردم در بیرون راندن عناصر پیشهوری،ولی بعد گفتم خوب آقای قوام و آقای صدر اعظم!آیا شما که این کار را انجام دادید خیال کردید که پیشهروی دیگر از بین رفت؟ پیشهوری یک شخص بود؟نه،بلکه این فرهنگ شما بود که این پیشهوری را بوجود آورد!آیا در این فرهنگ در این چند سال چه کردید؟در اینجا شروع کردم و شرح دادم که آیا در جریان آذربایجان ارتش ما بود که فرار کرد در مقابل روس،آیا این ارتش تربیت شده این مرزوبوم و این مردم بود؟آیا ارتش را هم عوض کردید؟یا باز همان ارتش فردا یک برنامه دیگر پیش بیاید باز همان رفتار را خواهد کرد؟ خلاصه پنج شش تا از عوامل آذربایجان را گفتم،گفتم این عوامل که موجود است آن فرهنگ و آن ارتش و آن بیبندوباری و این کارها هست،پس بنابراین شما یک روز،دو روز قضیه را به نفع ایران تمام کردید اما از کجا سال آینده این جریان در خوزستان و جاهای دیگر تکرار نشود؟این مسئله را روی منبر من گفتم،بعد که آمدم پایین صدر الاشراف توی راهرو دست مرا گرفت و گفت آقای فلسفی این حرفهایی که شما زدید فقط با ریش سفید تناسب دارد،آقای فلسفی مبادا این ریش سفیدت را رنگ کنی این حرفها را که تو گفتی و قوام هم هیچی نگفت ما هم هیچی نمیگوییم این از ریش سفید تو بود و الا اگر تو در یک سن جوانی و اینها بودی خلاصه فردا چپت میکردند."
یاد
شماره ۷۶(۸ صفحه - از۱۰۳ تا ۱۱۰)
تابستان ۱۳۸۴
فلسفی، محمد تقی، ، -- خاطرات
توليت، سيد ابوالفضل، ۱۲۸۳ - ۱۳۵۸، تولیت آستان مقدس قم، ، --دیدگاه درباره انقلاب
آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه (س)
.تولیت
مجلس ، امام ، قوام ، آذربایجان ، شوروی ، مجلس ترحیم ، تجلیل ، قوامالسلطنه ، شعر ، قضیه
شکوری، ابوالفضل
روایت چند خاطره از مرحوم فلسفی خطیب معروف توسط عبائی.pdf