"شهربانو به امام گوید: شوم فدای تو ای یادگار شیر خدا حسین تشنه جگر نور دیده زهرا منم کنیز تشما شهربانوی افگار غریب و بیکس و دور از دیار و بیغمخوار من غریب ستمدیده را ایا سرور بهجز جناب شما نیست یاور دیگر در این زمین بلا،بیتو چون کنم زار میان لشکر کفار ای شه ابرا امام گوید: بیا بهپیش من ای شهربانوی مغموم بیا بهپیش من،ای همدم من مظلوم دلم کباب بود آه از غریبی تو ز درد و محنت و اندوه و بینصیبی تو شکیب پیشه کن و برکش ز دل افغان که اجرهای فراوان دهد خدای جهان شهربانو گوید: فدای جان تو ای شهریار بیلشکر گل ریاض علی ولی شه صفدر تمام عترت تو اهل بیت اطهارند همه نواده جدت رسول مختارند کسی نه جرأت آن دارد از ستمکاران کند ز بیادبی یک نظر سوی ایشان من غریب که زین خاندان نیم بشمار ز هتک حرمت خود ترسم ای شه ابرار امام گوید: ای یار وفادار من ای همدم دیرین وی بیکس مظلومه و بییاور غمگین از پشت سمند آه منم بر رخ هامون از زخم شود پیکر من یک سره گلگون پس توسن بیصاحب من پیکرش از خون آلاید و گرید ز جفای فلک دون و آنگاه چنان ماتمیان شیههکنان زار آید به سوی خیمه و خرگاه دل افگار پشت خرمن ای یار وفادار تو جاکن و آنگاه عنانش ز کف خویش رها کن آنجا برود آن دم که خدا خواست روی تو از دربهدری و ز اسیری برهی تو تعزیه امام حسین جنگ شهادت ص 481 و 381 ولی زنان گروه اشقیا چهرهای دیگر دارند،چهرهای مکارانه،خدعهگر،عاشق جاه تو جلال و زر و زیور، بیوفا،جفاکار با زبانی چرب و نرم و سخت دروغگو و نیرنگبار،برای بدرهای زر،همهچیز را زیر پا میگذارند و در اندیشه کامی همهچیز را به نسیان میسپارند."
هنر
، شماره ۴۰ (۱۰ صفحه - از ۴۵ تا ۵۴)
،تابستان ۱۳۷۸
معصومه(س) بنت موسیکاظم
Masumah bint Musa al-Kazim
فاطمه زهرا
Fatemeh Zahra
(ع)
(س)
, the saint
، ۱۷۳؟ - ۲۰۱؟ق.
، ۸؟ قبل از هجرت - ۱۱ق.
, 605 - 632
-- شعر
-- Poetry
a01
a01
a03
a03
ba
-- تعزیه
تعزیه خوانی
Passion Playing
سرد التعازی
a09
a09
a09
تعزیه ، زنان ، امام ، حضرت فاطمه ( س ) ، مادر ، زن در تعزیه ، امام حسین ، تعزیه عروسی رفتن حضرت فاطمه ، ایران ، تعزیه امام حسن