"خانه را هم برای فروش به بنگاه سپردم مشتری پیدا شد رفت پول بیاورد شبی با وضو در حرم خوابیده بودم در عالم خواب دیدم آیت الله مرعشی در محراب پشت قبر حضرت معصومه(س) هستند بانوی بلند قامتی که مقنعه به صورت داشت و دستکش هم در دستش بود به طرف حرم آمد من مابین آن درب بودم با لباس خدام، بانو به من رسید سلام تو میخواهی خانه مرا ترک کنی و بروی. چشم خانم در همان لحظه در ضریح باز شد و بانو داخل ضریح رفت از خواب بیدار شدم با چشمهای گریان از حرم بیرون آمدم از فروش خانه منصرف شدم و تصمیم گرفتم در جوار بی بی بمانم در طول این سالها دوستان زیادی پیدا کردم بعضیها زندهاند و گروهی مرحوم شدند مثل غلام کاشفی، امیر نام آور، مهدی عسکری، علیاکبر صفری که فامیل خودم بود و حاج مرتضی باقرزاده."
فرهنگ کوثر
، شماره ۱۶ (۳ صفحه - از ۷۶ تا ۷۸)
، تیر ۱۳۷۷
معصومه(س) بنت موسیکاظم
Masumah bint Musa al-Kazim
معصومه(س) بنت موسیکاظم
Masumah bint Musa al-Kazim
(ع)
(ع)
، ۱۷۳؟ - ۲۰۱؟ق.
، ۱۷۳؟ - ۲۰۱؟ق.
-- آرامگاه
-- Tomb
-- زیارت
-- pilgrims and pilgrimages
a01
a01
a03
a03
ba
ba
زیارت
Pilgrims and pilgrimages
-- آداب و رسوم
-- Manners and customs
a09
a09
حرم حضرت معصومه ، حضرت معصومه ( س ) ، خدام ، سال استخادمحرم حضرت معصومه ، حضرت امام ( ره ) ، نماز ، سایه ضریح ، امام ، آمدم قم ، درب حرم