648p...............................NAZAREYE MONHANI J V ENGHELAB ESLAMI IRAN.pdf
نظریه منحنیJ و انقلاب اسلامی ایران
۱۳۸۳
این پایان نامه با حمایت مالی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سال ۳۸۳۱ حمایت شده است
ز، ۱۹۹ ص
1
غیرمرجع
کتابنامه
دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی
علوم سیاسی
1388/02/01
کارشناسی ارشد
نقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از بزرگترین پدیده های سیاسی اجتماعی در ربع آخر قرن بیستم در حالی به وقوع پیوست که بسیاری از سیاستمداران ایران را جزیره ثبات می دانستند این انقلاب باعث آزمون بسیاری از نظریه های کلاسیک و مدرنی شد که تا پیش از این تحلیل های متنوعی از انقلاب های اجتماعی عرضه کرده بودند . نظریه منحی g در قلب تئوری های روانشناسانه ای است که توقعات فزاینده را در بروز یک انقلاب موثر می داند بر اساس این نظریه وقوع انقلابها در شرایطی محتمل تر است که جامعه بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای طولانی از توسعه اقتصادی و اجتماعی دوره کوتاهی از افول سریع و شدید را تجربه کند این امر باعث ایجاد شکاف غیر قابل تحمل بین انتظارات و ارضای عملی نیازها می شود . البته همیشه این شکاف وجود دارد که تا حدی قابل تحمل است . ولی وقتی این فاصله افزایش یابد سرخوردگی شدید ایجاد می کند . بر پایه نظریه منحنی g سقوط اقتصاد ایران به دنبال افزایش قیمت نفت در سال ۲۵۳۱ عامل مهمی در بروز انقلاب اسلامی به شمار می رود . با بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی سالهای قبل از انقلاب مشخص می شود که مطابق با نظریه دیویس در ایران دوره ای از رشد و رونق اقتصادی و به دنبال آن بحران و رکود اقتصادی وجود داشته است . با این حال منحنیg در راه تبیین انقلاب اسلامی ایران با ایرادتی مواجه است . از یکسو رفاه اقتصادی در ایران کوتاه مدت بود و به همین علت مشکلات اقتصادی برای مردم زیاد غیر قابل تحمل نبود . از سوی دیگر این رفاهایجاد شده نسبی بود و همه اقشار جامعه را در بر نمی گرفت . مسئله دیگر به ایرادات درونی منحنی g همچون عدم تعریف دقیق و مبهم بودن مفاهیم عدم تمایز بین انقلاب و خشونت و تک علتی بودن نظریه بر می گردد . جیمزدیویس در چارچوب تحلیلی خود نقش عوامل ساختاری را نادیده می گیرد . . در دوره محمد رضا شاه نارضایتی ها صرفا ناشی از تعارض بین انتظارات مردم و بر آورده نشدن آنها نبوده است . بلکه منش استبدادی رژیم ، بی توجهی دولت به فرهنگ عمومی و اسلامی و کمک به گسترش فرهنگ بیگانه و به طور کلی ضابطه مند نبودن تغییرات فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی بسیار تاثیرگذار بوده اند . نظریه دیویس تنها علل اقتصادی انقلاب را از منظری روانشناختی بررسی می کند و از تعیین سایر علل موثر در وقوع انقلاب مانند دولت سرکوبگر سیاستهای ضد فرهنگی و دینی رژیم ، ایدئولوژی و رهبری کاریزماتیک و نقش آن در بسیج توده ها ناتوان است . از آنجا که منحنیg به همه عوامل اقتصادی انقلاب اسلامی اشاره نمی کند تنها قادر به تبیین نسبی علل اقتصادی انقلاب اسلامی اشاره نمی کند تنها قادر به تبیین نسبی علل اقتصادی انقلاب ایران است با این حال این نظریه در تبیین اقتصادی انقلاب اسلامی دارای ارزش بسیار زیادی است .
منحنیJ
انقلاب اسلامی
اقتصاد
نظریات کلاسیک
دورکیم
بحران اقتصادی
احزاب دولتی
T
عنوان
^aدانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی