امعه شناسی سیاسی سینما با تلفیق دو حوزۃ جامعه شناسی سیاسی و جامعه شناسی سینمابه دنبال کشف رابطه دولت و مردم در حوزۃ سینماست در این پژوهش، بر اساس نظریه سیستمی پارسونز، تحولات سیاسی- اجتماعی ایران در دهۃ 70 شمسی و گفتمان سیاسی حاکم بر این دهه بررسی شده، با نظر به الگوی نهادهای واسطه جورج هواکو، نقش تحولات سیاسی- اجتماعی و گفتمان سیاسی حاکم بر سینما و تولیدات آن تبیین شده است .در این تحقیق با تشریح سینمای مورد حمایت سیاستگذاران فرهنگی و سینمایی کشور در دهۃ 70 شمسی از یکسو و سینمای مورد علاقه و خواست مردم و مخاطبان سینمای ایران از سوی دیگر، تفاوت نظر و خواست دولت و مردم در عرصه فرهنگ در این دهه بررسی شده، شکاف میان دولت و ملت در حوزۃ سینمای ایران به عنوان شاخص رابطۃ دولت و ملت در جامعه در طول دهۃ 70 شمسی بررسی شده است .سوال اصلی این تحقیق آن است که در طول دهه 70( شمسی) بویژه در دو مقطع قبل و بعد از خرداد) 1376(، دولت از چه نوع سینمایی حمایت کرده و در مقابل، مخاطبان سینما و مردم خواهان چه نوع سینمایی بوده اند؟ در این تحقیق، با تحلیل محتوای سیاستها و گفته های سیاستگذاران فرهنگی و سینمایی کشور در دهه 70 شمسی و نیز تحلیل متن فیلمهای مورد حمایت آنان در جشنواره های فیلم فجر از یکسو و همچنین تحلیل متن فیلمهای مورد اقبال مردم از سوی دیگر، تفاوت خواست و نظر سیاستگذاران و متولیان سینما با خواست و نظر مردم و مخاطبان سینما تبیین شده است نتایج این تحقیق نشان می دهد که در طول دهه 70 شمسی همواره دو گفتمان سنتی و دموکراتیک در حوزه فرهنگ و به ویژه سینما در تقابل با یکدیگر قرار گرفته اند .طرفداران هر دو گفتمان همواره در توجیه سیاستهای خود به مردم متوسل شده آنان را شاهدی بر درستی سیاستهای خود گرفته و با این استدلال که سینما با ارزشها و باورهای مردم هماهنگ نشده است، به سیاستهای فرهنگی و سینمایی یکدیگر تاخته اند .اما در عرصه اجتماع آنچه مردم و مخاطبان سینمای ایران بیشتر بدان اقبال نشان داده اند، نه صرفا سینمای مورد حمایت سیاستگذاران که سینمایی حاوی تو╬مان ارزشهای سنتی و ارزشهای دموکراتیک بوده است.بررسی انجام شده همچنین نشان می دهد که در طول دهۃ 70 شمسی رابطۃ دولت و مردم در حوزه سینمای ایران از رابطهای اقتدارگرا مبتنی بر پاسداری از ارزشهای سنتی به رابطهای دموکراتیک مبتنی بر حمایت از ارزشهای سیاسی- اجتماعی تغییر پیدا کرده است