اریخ نگاری در نزد همه اقوام و ملتها با مسائل مشترکی روبروست که بی توجهی به آنها باعث دریافت ها و داوری های ناصواب می شود .ازجمله مسائل مشترک، نقش آفرینی باورهای کلامی تاریخ نگار در نگاه به وقایع و تحلیل آنها و نهایتا در نگارش وقایع است بطوریکه ارائه گزارش واقعی، با تاثیر پذیری از باورهای تارخ نگار، تبدیل به گزارشهایی جهت دار و مغرضانه می شود و این معضل آنجا نمود بیشتری می یابد که ببینیم تاریخی که به چنین آفتی مبتلا شده، خود منبع بسیاری از تاریخ نگاری های دیگر شده است .کتابصتاریخ الامم و الرسل و الملوک╗ اثر محمد بن جریر طبری که در سال 310 هجری قمری در گذشته است در میان تاریخ نگاری های اهل تسنن، به دلائل مختلف از شهرت و قدمت برخوردار است .این کتاب که منبع تاریخ نگاریهای پس از خود شده اسن با چنین مساله ای مواجه است .این کتاب با گزارش های متعددی مواجه هستیم که نویسنده نه از موضع یک تاریخ نگار، بلکه از موضع یک اهل تسنن به نگارش پرداخته و برخی حقایق تاریخی را که اخبار کامل آنها در دوره خود او یا پیش از او موجود بوده ودر تواریخ هم دوره یا پیش از او قابل مشاهده است کتمان یا تحریف کرده است .این موضوع باعث می شود در اعتماد به نقل این نوع تواریخ این گونه تغییرات را در نظر بگیریم .
تاثیر باورهای کلامی محمدبن جریر طبری در تالیف کتاب تاریخ الامم و الرسل و الملوک