در جهان متحول کنونی، محتوا و صورت زندگی در ابعاد مختلف شکلی فرهنگی به خود گرفته است. کمتر موضوعی را می توان یافت که به نحوی فرهنگ مرتبط نباشد. فرهنگ در بطن و صورت موضوعات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارد شده و جایگاه محوری در آن پیدا کرده است. امروزه سرنوشت کشورها کاملا با تحولاتی که در عرصه فرهنگ در سطوح محلی، ملی و فراملی رخ میدهد، پیوند خورده است. کشورها و یا به عبارت دقیق تر دولت-ملت ها در جهان متغیر کنونی وارد فضایی شده اند که اقدامات و فعالیت هایشان به طور اجتناب ناپذیری تحت تاثیر تحولات عرصه فرهنگ قرار دارد. شناخت و درک صحیح از تحولات فرهنگ و سایر تحولات مرتبط با آن اجتناب ناپذیر بوده و جوامع و ساختارهای رسمی و غیر رسمی خواه نا خواه مشمول تاثیرات مستمر و دائمی این عرصه خواهد بود.مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی بر این باور است که بخش قابل توجهی از این تحولات، قابل درک، پیش بینی و برنامه ریزی می باشد و می توان آن را تحت نظارت و کنترل درآورد و در واقع آن را مدیریت کرد. هرگونه تلاش در زمینه ساماندهی امور فرهنگی در جامعه مستلزم سیاست گذاری و شناخت اهداف و برنامه ها، سازماندهی منابع و امکانات و نحوه کنترل و نظارت بر این گونه فعالیت هاست. برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی صرفا با شناخت محیط فرهنگی و ارزیابی نقاط ضعف و قوت و تدوین فرصت ها و تهدیدات و در نهایت سیاست گذاری و ترسیم چشم اندازی روشن و شفاف بر اساس ظرفیت ها و توانمندی ها میسر خواهد بود