رساله حاضر با این پرسش آغاز میگردد که اخلاق و سیاست در اندیشه محقق سبزواری، محقق نراقی و امام خمینی چه تمایزاتی با یکدیگر دارد. فرض بر این بوده است که برای فهم اندیشه سیاسی این متفکران، افزون بر مطالعه آثار بر جای مانده از آنان، فهم شرایط عینی و ذهنی زمانه آنان نیز موثر است. زیرا یک اندیشمند سیاسی با درک اوضاع زمانه خویش، سعی در مشارکت در حیات سیاسی خویش نموده و تالیفات وی گوشههای از این مشارکت به حساب می آید. این شیوه پژوهش، برگرفته از الگوی روشی اسکینر است. با توجه به این روش، در رساله حاضر، شرایط فکری، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی دوره صفوی، قاجار و پهلوی بررسی گردید؛ سپس اندیشه متفکران فوق در زمینه اخلاق و سیاست و ارتباط این دو مفهوم بیان شد و به ویژه نوع و میزان استفاده آنان از هر یک از اصول و مفاهیم اخلاقی و سیاسی در حل معظلات زمانه آنها مورد بررسی قرار گرفت. آنگاه با استفاده از دادههای به دست آمده نتیجهگیری و جمعبندی گردید. هر سه متفکر، در درون سلطنتهای شیعی به سر بردهاند که در تماس نزدیک با علما و مجتهدین و ادعای رسیدگی به امور دینی، مشروعیت به دست می آوردند. با این تفاوت که در دوره پهلوی، این رویه تغییر نمود و شاه با برخی شئونات دینی جامعه به مخالفت پرداخت. این عامل سبب گردید تا گفتمان مبارزاتی و نحوه تعامل امام خمینی با حکومت، متفاوت از دو اندیشمند دیگر گردد و به ارائه راهکار سیاسی و ارائه شیوه جدید از حکومت که مبتنی بر نظریه ولایت فقیه است، پرداخته شود. همچنین هر سه اندیشمند به نوعی با معضل اخلاقی در جامعه رو به رو بودند و به گونهای اخلاق و عقاید دینی مردم را در معرض خطر میدیدند. محقق سبزواری، این خطر را از جانب متولیان فکری و دینی جامعه و به ویژه اخباریان میدید؛ محقق نراقی عدم تعادلی را مشاهده کرد که ناشی از بیثباتی سیاسی و اجتماعی و عقاید نادرست گروههای فکری دینی بود و در نهایت امام خمینی به خطر افتادن اسلام از ناحیه حکومت و قدرتهای بیگانه را بیشتر عامل تباهی اخلاق و عقاید جامعه میدید. هر سه اندیشمند، با توجه به شرایطی که ذکر شد، آرا و نظراتی در مورد اخلاق و سیاست ارائه دادهاند. هر سه نیز به نسبتهای متفاوت، از ابزارهای ابراز نظرات خود برخوردار بودهاند؛ با این تفاوت که این ابزارها در زمان امام خمینی از برد و دامنه گستردهای نسبت به سابق برخوردار بود و جمعیت بیشتری را پوشش میداد. محقق سبزواری با شیوه اصلاحی و نزدیکی به شاه و توصیههای اخلاقی و حکومتی سعی در رفع مشکلات زمانه خود نمود. محقق نراقی با تلاش در جهت اصلاح اخلاق فردی جامعه و اعتدال قوای مختلف فکری و غیرفکری، به اصلاح رو آورد و نظریه ولایت فقیه وی کاری از پیش نبرد و سرانجام ام خمینی با طرح نظریه سیاسی و ایجاد تحول در فهم و به کارگیری اخلاق، توانست تغییرات شگرفی در فهم رایج از اخلاق و سیاست ایجاد نماید
مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی
اخلاق و سیاست
اسلام و سیاست
اخلاق اسلامی
BP
۲۳۱
/
ک
۹،
م
۸
۱۳۸۶
کیخا، نجمه، ۱۳۵۷ -
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی