ز آنجا که علم اصول اساس استنباط احکام فقهی است و توجه در فهم و استنباط احکام شرعی بسیار موثر است؛ از این رو دانشمندان علم اصول به توسعه و گسترش این علم پرداخته و با ارائه نظریههای جدید و حل مسائل غامض و پیچیده آن، خدمات شایانی به این علم نمودهاند. در این میان آخوند خراسانی به عنان یکی از برجستهترین علمای اصول، با طرح مباحث نو و ارائه مبانی اصولی جدید، گامهای موثری در توسعه و تکامل علم اصول برداشتهاند. به تحقیق میتوان گفت همانگونه که شیخ انصاری تحولی در مباحث اصول عملیه ایجاد کرد، آخوند خراسانی هم در مباحث مربوط به باب الفاظ تحولی به وجود آورد که مورد توجه اصولیون بعد از ایشان واقع شد. اما در دوره اخیر و در بین بزرگان علم اصول، امام خمینی با نقد کشیدن مبانی اصولی آخوند و ارائه مبانی و نظریات جدید و ابتکاری، گوی سبقت را در توسعه و تعمیق علم اصول از دیگران ربود. آثار ارزشمند اصولی ایشان سندی گویا بر این مدعاست. ما در این رساله به مقایسه تطبیقی مبانی اصولی آخوند خراسانی و امام خمینی پرداخته و به تفضیل، بیان نمودهایم که برخی از مبانی اصولی آخوند را امام خمینی نپذیرفته است. از نظر امام خمینی، آخوند در موارد بسیاری آرای خود را بر اصول و قواعد فلسفی ابتنا نموده. از آن جهت که در مسائل اعتباری به قواعد فلسفی رجوع کرده و در حقیقت از قواعد فلسفی استفاده صحیح و مناسبی نکرده است. علاوه بر این، کار نظرات آن دو بزرگوار را در رابطه با اهم مسائل باب الفاظ مقایسه کرده و موارد اختلاف و اتفاق آرای آن را مشخص کردهایم. از این طریق نظرات جدید و ابتکاری امام خمینی در خصوص مباحث ترتب، اجتماع امر و نهی، اجزا و معانی حرفیه و دیگر موارد، آشکار شده است. مبانی و نظریات اصولی امام خمینی، نشانگر توانایی علمی و احاطه ایشان بر علوم مختلف است و آشنایی با این مبانی، میتواند برای علاقمندان به علم اصول بسیار مفید و سودمند باشد. همچنین آن را در بررسی و تحقیق درباره مسائل علم اصول یاری دهد. با تکیه بر همین مبانی اصولی است که امام خمینی آرای اکثر محققین در علم اصول مثل محقق نائینی، محقق عراقی و محقق اصفهانی را مورد نقد قرار میدهد و آرای جدیدی ارائه میکند. در نظر است در آینده بین آرای اصولی امام خمینی و دیگر اصولیون همچون محقق نائینی مقایسه تطبیقی انجام گیرد.
مقایسه مبانی اصولی آخوند خراسانی و امام خمینی و آرای آن دو در مباحث الفاظ (اصول فقه)