ر علم اصول فقه که به منطق فقه توصیف شده، حجتهای استنباط احکام مورد تحقیق و ارزیابی قرار میگیرد. بخشی از آن حجتها، اصول عملیه نامیده میشود که در مورد واقعه مشکوک الحکم، وظیفه مکلف را آشکار می کند. چون این اصول در مقام تعیین وظیفه مکلف به کار می رود، لازم است نسبت به مدرک و دلیل اعتبار آن از لحاظ شرعی، دقت کافی به عمل آید. کسی که در این راستا گوی سبقت را از دیگران ربوده، شیخ انصاری است که به شیخ اعظم توصیف می شود. ایشان بدیعترین روش را تا عصر خودش در این مباحث به کار برد که سبب پیدایش مرحله جدیدی در علم اصول فقه شده و تاثیر عمیق و شگرفی را از خود به یادگار گذاشت که اصولیین بعد از ایشان، شیوه ایشان را پیروی کرده و در اصلاح و تکامل آن کوشش کردند. همچنین جنبه پویایی علم اصول فقه در نظام فقهی امامیه را حفظ کردند که از جمله آنها امام خمینی بودند که به اعتراف فرزانگان از فقه و اصول، برجستگی خاصی در این علوم داشتهاند. شیخ انصاری محور مباحث ججت در علم اصول را حالتهای مکلف قرار دادند که یکی از حالتهای مکلف شک نسبت به حکم شرعی میباشد. آنگاه در مورد خود شک گفتهاند: یا شک در تکلیف است یا شک در مکلف به، و نیز مورد شک یا حالت سابقه دارد و یا ندارد. در مورد هر یک از آنها جداگانه بحث کرده اند. شک در تکلیف را نیز به اقسامی تقسیم نموده و گفتهاند: شبهه یا موضوعی است و یا حکمی. در شبهه حکمی یا شبهه وجوبی است یا تحریمی - فروعات دیگری نیز دارد - در مورد شبهه موضوعی و حکمی وجوبی، تمام فقهای امامیه قائل به برائت هستند. اما در شبهه حکمی تحریمی دو مکتب بزرگ و اساسی در فقه شیعه وجود دارد که به مکتب اخباریها و اصولیها معروف است. اخباریها قائل به وجوب احتیاط در شبهه تحریمی هستند و اصولیها قائل به برائت. هر مکتبی برای اثبات مرام خودش دلیلهایی را ذکر کرده و در رد دلیلهای مخالف، استدلالهایی نموده است. شیخ انصاری در مقابل مکتب اخباریها به دفاع از مکتب اصولیها پرداخته و از ادله اخباریها پاسخ گفتهاند. امام خمینی نیز در پیرامون مدارک و ادله اصل برائت بحث کرده و به ادله اخباریها پاسخ گفتهاند. بخش زیادی از تحلیلها و نظرهای شیخ انصاری را نپذیرفتند و به نقد دیدگاههای ایشان پرداختند. در مبحث شک در مکلف به، در دو مقام بحث شده است؛ مقام اول در تردید میان متباینین است و مقام دوم بحث از اقل و اکثر استقلالی و ارتباطی است. در صورتی که شک حالت سابقه داشه باشد، از استصحاب بحث میشود که امام خمینی استصحاب را به طور مطلق حجت میداند و شیخ، استصحاب را در شک در رافع حجت میدانند. امام نظریه شیخ را نپذیرفتند و به دیدگاه ایشان پاسخ دادند. اختلافهای دیگری نیز میان امام خمینی و شیخ انصاری وجود دارد که در متن پایاننامه به آنها پرداخته شده است. از جهت آنکه امام پس از شیخ بودهاند، آرای شیخ را همانند آرای اصولیین دیگر نقد کردند. بسیاری از نقدهای امام خمینی در کتب اصولی پیشین سابقه نداشته و ابتکاری است
مقایسه دیدگاههای امام خمینی و شیخ انصاری در اصول عملیه و برجسته کردن موارد اختلافی و تطبیقی ادله آنها با یکدیگر