بررسی تطبیقی داستان حضرت یوسف (ع) در تفاسیر تبیان و کبیر
[پایان نامه]
/ رقیه کشاورز
؛ استاد مشاور: محمدعلی مهدوی راد
: دانشگاه قرآن و حدیث (پردیس تهران)
، ۱۳۹۲
۲۱۵ص.
کلیدواژه: داستانهای قرآن، داستان حضرت یوسف، عناصر داستانی، اهداف قصه، روش شیخ طوسی، روش فخر رازی.
کتابنامه: ۲۰۵ - ۲۱۵؛ همچنین به صورت زیرنویس
کارشناسی ارشد
علوم حدیث (گرایش تفسیر اثری)
۱۳۹۳/۰۳/۰۱
۱۹/۵
اگر چه برخی از تفاسیر قدیمی، مهجور مانده است و تفاسیر جدیدی با رویکردهای مختلف بر سر کار آمدهاند، اما بسیاری از این تفاسیر بر پایۀ تفاسیر قدیمی شکل گرفته است. تفاسیر قدیم از این جهت که میتواند سیر تحول و تکامل تفاسیر را نشان دهد دارای ارزش است. از برجستهترین تفاسیر قدیمی، تفسیر شیخ طوسی و فخر رازی است. یکی از مهمترین مباحثی که در تفاسیر از گذشته تا کنون به آن پرداخته شده است مبحث داستانها است، از مهمترین داستانها، قصۀ حضرت یوسف (ع) است. در گذشته مبحث داستان به صورت مستقل مطرح نبوده است اما مفسران قدیمی به صورت بسیار مفصل ذیل تفسیر آیات آن را به بحث و بررسی گذاشتهاند. مبحث داستانها در دورۀ معاصر نمودی جدید به خود گرفته است، و به لحاظ ادبی هنری و عناصر داستانی بسیاری مطرح شده است، سورۀ یوسف نمونهای مطلوب برای بررسی عناصر داستانی است. مروری بر مهمترین عناصر داستان از جمله شخصیت، زمان، مکان، در تفسیر تبیان و تفسیر کبیر با توجه به داستان حضرت یوسف نشان میدهد که هر چند شیخ طوسی و فخر رازی، چنین عناوینی را به کار نبردهاند، اما شیوههای مختلف این مفسران در تبیین عناصر داستانی میتواند حاوی این نکته باشد که این مفسران نیز در تبیین این عناصر همت فراوان نشان دادهاند. رویکرد فخر رازی و شیخ طوسی در تحلیل این عناصر یک دست نیست؛ به حسب ظاهر فخر رازی بیشتر به بررسی عناصر داستانی توجه دارد. شیخ طوسی سیاق و گفتگوهای رد و بدل شده میان افرادِ داستان را، در فهم خصوصیات ظاهری از جمله سن افراد مؤثر میداند، بلکه از نظر فخر رازی گفتگو و تقدم و تأخر گفتگو، راه را در تحلیل شخصیت و افکار و احساس و واکنش افراد در برابر حوادث فراهم میکند. همچنانکه در بررسی عنصر مکان و زمان، نیز به اهداف قرآن از ذکر زمان و مکان بسیار توجه دارد، این رویکردهای فخر رازی با آنچه نزد معاصران دربارۀ عناصر داستانی مرسوم است کاملاً منطبق است. اما شیخ طوسی بسیاری از این مباحث را حول بحثهای لغوی پرورانده است. یادداشتهایی اتفاقی که در مورد اهداف قرآن از ذکر زمان و مکان در آن مندرج است نیز روش کار شیخ طوسی را جالب توجه نشان میدهد. با این همه، روشی که شیخ طوسی و فخر رازی نیز در تحلیل داستان در تفاسیر خود به کار گرفتهاند با توجه به ظاهر و باطن آیه است، که این تلاش آنها در چند روش عقلی، استنادات قرآنی و روایی خلاصه میشود. مباحث عقلی این دو تفسیر بسیار گسترده است، که خود به چند روش ادبی، توجه به گفتگوها و توجه به رابطۀ علی و معلولی قابل تقسیم است. در قسمت روایات بیش از همه بحث اسرائیلیات است. در تفسیر تبیان بسیاری از اسرائیلیات وجود ندارد و مواردی هم که وجود دارد مفسر در برابر اسرائیلیات سکوت اختیار کرده است. به طور قطع، این سکوت را نمیتوان حمل بر پذیرفتن او در برابر اسرائیلیات کرد، در صورتی که در تفسیر فخر رازی اسرائیلیات به وفور یافت میشود، که فخر رازی برخی از این اسرائیلیات را مقبول میداند. شیخ طوسی و فخر رازی هر دو به نقد روایات اسرائیلی نیز پرداختهاند. در نقادی داستانهای اسرائیلی، شیخ طوسی و فخر رازی بیش از همه به عصمت انبیاء و سیاق و ظاهر آیات توجه دارند. هر چند، در کنار این موارد شیخ طوسی توجه به روایات ائمه معصومین را نیز در نقد اسرائیلیات فراموش نمیکند. اهداف قصه نیز از مهمترین مباحثی است که مفسران در تحلیل قصه به آن توجه داشتهاند، و به نقش هدایتی قصه نیز در زندگی بشر توجه نشان دادهاند، اهداف قصه با شرایط زمان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) پیوندی ناگسستنی دارد. بعضاً مفسران از جمله شیخ طوسی به ویژه فخر رازی نیز به این رابطه توجه داشتهاند. فضای نزول، سبب نزول میتواند ما را به این اهداف قصه رهنمون سازد. بیان قدرت خداوند، عبرت گیری، تسلی خاطر پیامبر، اثبات حقایق دینی و ... با تأسّی از شرایط نزول میتوان جزء مهمترین اهداف قصه به شمار آورد. بسیاری از این اهداف در داستان حضرت یوسف به عنوان بهترین قصه وجود دارد.