ملت عراق به ویژه شیعیان مظلوم آن در تاریخ معاصر سالهای سختی را سپری کردهاند. قیمومت انگلستان بر این پهنه جغرافیایی پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و به کار گماشتن عناصر مزدور خود به حکومت این سرزمین و در نهایت کودتاهای پی در پی و بر آمدن و بر افتادن حکام با کودتا، تاریخ خونباری را برای این کشور رقم زده است. اما از میان تمامی این فراز و نشیبها، روی کار آمدن حزب بعث و به ویژه صدام حسین، تبعات بسیار زیانباری برای عراق در پی داشت. ماجراجویی حزب بعث در حمله به ایران و تحمیل کردن جنگ هشت ساله به جمهوری نوپای ایران با تحریک غرب و به ویژه آمریکا به وقوع پیوست که نتوانسته بود انقلاب اسلامی ایران را مهار کند. مقاومت ملت ایران در برابر متجاوز، شکست نقشههای توسعه طلبانه صدام را رقم زد و او که به نوعی عقده کشورگشایی پیدا کرده بود این بار به کویت حمله کرد. میدان جنگ کویت با دخالت نیروهای ائتلاف به جهنم سربازان عراق مبدل شد و تا نزدیکی فروپاشی حکومت بعث پیش رفت. با شکست ارتش بعثی در کویت، مردم عراق انتفاضهای را علیه رژیم بعثی شروع کردند که هر چند از بصره شروع شدولی به سرعت بسیاری از استانهای عراق را در بر گرفت. آنچه در این میان بسیار حائز اهمیت است نقش روحانیت شیعه به ویژه آیت الله العظمی خویی در شروع و قوام این حرکت بود. سردمداران غرب و نیروهای ائتلاف که در جنگ کویت، صدام را شکست داده بودند به محض شروع انتفاظه مردمی، منافع خود را در حمایت از دشمن دیروزشان دیدند و برای سرکوب قیام به حزب بعث کمک کردند. جلادان بعثی با بیرحمی تمام به محاصره شهرها، کشتن مردم اعم از پیر و جوان و تخریب اماکن متبرکه شیعیان پرداختند؛ به طوری که در مدت اندکی، قریب به دو هفته، چند صد هزار نفر را در سرتاسر عراق بهدست صدامیان به شهادت رسیدند