فهرست مطالب: فصل اول: معنا و ماهیت بیعت.- فصل دوم: نقش و ماهیت بیعت در زمامداری حاکمان منصوب و منصوص.- فصل سوم: نقش و ماهیت بیعت در زمان غیبت
لغت بیعت در میان اهل سنت رایج بوده که به باور آنان پس از رحلت پیامبر، مردم به وسیله بیعت، خلیفه و جانشین پیامبر را انتخاب کردند و از آن پس بیعت یکی از نظریههای سیاسی اهل سنت شد. در نظریه بیعت اهل سنت، تمایل و رضایت مردم، برای حاکم مشروعیتساز میباشد و حاکم بدون بیعت نمیتواند درامور مردم تصرف داشته باشد. از آنجا که شیعیان به اصل پیشینی امامت اعتقاد دارند، بیعت را در آثار خود خیلی مورد توجه قرار ندادهاند، چرا که آنان بر این باورند که امامت به بیعت تحقق پیدا نمیکند، بلکه امامت همچون نبوت، امری الهی محسوب میشود. امامت امامان منصوص و منصوب در کتب و آثار شیعیان به صورت نظری بیان میشد. ولی پس از گذشت چهارده قرن از ظهور اسلام در ایران، حکومت اسلامی تشکیل شد که مبنای محوری تشکیل چنین حکومتی ولایت فقیه بود. ولایت فقیه در حقیقت نیابت از امام معصوم است. با تشکیل چنین حکومتی در مباحث کلامی و فقهی شیعهان، بحث نقش بیعت و رضایت مردمی در شکلگیری حکومت، طرح گردید و پرسشهای فراوانی درباره نقش بیعت در امامت امام منصوص و منصوب و نقش بیعت در ولایت فقیه عادل، مطرح گردید که فقهای شیعه در صدد پاسخ به آن پرسشها برآمدند و عنوانی با نام بیعت در فقه سیاسی شیعه پدیدار شد. البته مباحث دیگری از قبیل اینکه بیعت عقد است و یا ایقاع در ذیل مباحث بیعت مطرح میشود. نوشته حاضر درصدد است این بحث را از منظر آموزههای شیعه مورد بررسی قرار داده و تلاش خواهد کرد آن را با توجه به فقه سیاسی شیعه، که در پی بیان احکام ظاهری شیعیان میباشد، تبیین نماید.