مسئله اصلی این تحقیق میتواند حول این محور طرح شود که اساسا در دوران پس از انقلاب اسلامی و به ویژه از دوم خرداد ۱۳۷۶ تا کنون (اسفند ۸۷)، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی واحد گفتمانهای معنایی در خور،نظاممند و مفصلبندی شده و مناسب با اهداف انقلاب اسلامی بوده است؟ آیا این گفتمانها در صورت وجود، فقط جنبه تئوریک داشته یا در فراخنای جامعه ایرانی واجد تاثیر عینی و عملیاتی و اثرگذاری نیز بودهاند؟ میتوان فرضیه اصلی این تحقیق را اینگونه مطرح کرد: به نظر میرسد که میتوان بر مبنای تحلیل گفتمانی و نظریه گفتمان لاکلا و موفه، به تحلیل گفتمانهای سیاسی و اجتماعی دوران ریاست جمهوری آقایان خاتمی (۷۶ - ۸۴) و احمدینژاد (۸۴ ۸۸)- پرداخت و از منظر آسیبشناسانه،نظامهای معنایی و گفتمانی این دو دوره و مفصلبندی آنها را تبیین و سپس نقد و ارزیابی و مقارنه کرد و نظام گفتمانی کارآمدتر، راهگشاتر و متناسبتر با انقلاب اسلامی را مطرح نمود
نقد و ارزیابی گفتمانهای اجتماعی - سیاسی مطرح در جمهوری اسلامی
عنوان به انگلیسیakhavan kazemi, The Valuation of Prominent political and sosial discourses :