فصل نهم: ارزشهای رفتاری اسلام و کاهش مداوم نابرابری.- فصل دهم: ارزشهای رفتاری اسلام و حذف فقر مطلق.-
بخش سوم: راهبرد رشد عادلانه موافق فقرا از منظر اسلام.- فصل یازدهم: نهادها و سازوکارهای اسلامی رشد موافق فقرا.- فصل دوازدهم: راهبرد اسلامی رشد عادلانه موافق فقرا برای ایران اسلامی
درباره چیستی رابطه بین رشد اقتصادی و درآمد فقرا، متخصصین توسعه دهههاست که در مورد اهمیت نسبی اقتصادی کل،سیاستهای اقتصادی، سیاستهای اجتماعی و برنامههای کمک برای تاثیرگذاری بر درآمد فقرا بحث میکنند. یک نگرش که به طور وسیعی جا افتاده، این بوده است که رشد اقتصادی آنطوری که به اعضای غیر فقیر جامعه سود میرساند، به فقرا به آن نسبت منفقعی نمیرساند. حداقل تا حدی، این تصور مبتنی بر فرضیهای است که توسط سایمون کوزنتس (۱۹۵۵) طراحی شده است. بدین ترتیب که توزیع درآمد در مراحل اولیه رشد بدتر میشود و فقط بعدها که درآمد افزایش مییابد، نابرابری و فقر بهتر میشود. نویسنده در این کتاب در مقام رد فرضیه کوزنس برآمده است. سیاستها و نهادهایی وجود دارند که موجب جهتگیری رشد به سمت فقرا شده، نابرابری را کاهش میدهند در عین اینکه رشد متناسبی حاصل خواهد شد. بنابراین،اگر رشد و علل رشد را بشناسیم و بدانیم که علل مستقیم رشد انباشت سرمایههای فیزیکی و انسانی و بهرهوری است و علل غیرمستقیم رشد را هم سیاستهای دولت و نهادهای عادلانه و کاهش نابرابری و فقر بدانیم، در آن صورت میتوان به راهبرد رشد عادلانه موافق فقرا آگاهی یافت. در این مرحله، آنچه که اهمیت دارد، نگاه مکتب اقتصادی اسلام به این موضوع است و اینکه علم تجربی اطمینانبخش و منابع نقلی دین اسلام (کتاب و سنت) موید و پشتیبان یکدیگر در ارائه راهبرد رشد عادلانه هستند.
اسلام و رشد عدالت محور
عنوان به انگلیسیJahanian. Islam and the Equitable Growth :
رشد اقتصادی - جنبههای مذهبی - اسلام
فقر - جنبههای مذهبی - اسلام
BP
۲۳۰
/
۲
/
ج
۹،
الف
۵
جهانیان، ناصر
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سازمان انتشارات