کتابنامه:ص ۶۳۲ - ۵۴۲؛ همچنین به صورت زیر نویس
زادی به مثابه امری بنیادین، همواره چه در عرصه سیاسی و اجتماعی و چه در عرصه فقهی و کلامی، محل تفاسیر و مباحثات گوناگون بوده است. بدون شک، جدال این تفاسیر و مباحث در ارتباط با اندیشه کسانی که به تبع جایگاه خاص خود، در مقام بنیانگذار (امام خمینی) و یا نظریهپرداز (آیتالله مطهری) یک حکومت دینی بودهاند به مراتب دارای حساسیت و اهمیت بیشتری است. در این راستا دریافتن شاخصههای اندیشههای این دو شخصیت حول محور آزادی و نیل به نقاط اشتراک و افتراق در آرای ایشان، رسالت پژوهش حاضر را تشکیل میدهد و فرضیه پیشنهاد شده تحقیق، منش╩ و مبانی مشترک آزادی در آ[ای دو اندیشمند را پیشبینی کرده است. پس از بررسیهای انجام شده در آرای دو شخصیت و با آزمون و اختیار در سأال اصلی و فرضیه پژوهش میتوان گفت که جهانبینی ناشسی از توحید وانسانشناسی مترتب بر آن که همان تلقی انسان به مثابه موجودی چند ساحتی و معناگونه است، مبانی و منش╩ مشترک آزادی در آرای دو اندیشمند را معرفی میکند. آزادی به مثابه امری فطری، مقدس، مقید، مسئولانه و نیز به مثابه ابزاری منحصر به فرد که جز به واسطه آن رسیدن به هدف ممکن نیست، این مفهوم را در اندیشه دو شخصیت به عنوان امری اعتباری در جهت رسیدن به کمال نهایی انسان معرفی میکند. در نگاه دو اندیشمند، اصل والای توحید، تشکیل دهنده مبنا و نیز ارکان مفهوم آزادی و منش╩ تمامی اصول حاکم بر آزادی انسان محسوب میشود. ت╩کید ویژه دو شخصیت بر آزادی معنوی و مصادیق متعدد آن، تا حد بسیاری بر تصدیق این دیدگاه حکایت میکند. در این راستا، افتراق نظرهای موجود، از جهت کمیت و کیفیت پرداختن به مباحث بوده و علت و عامل اصلی این امر، جبهه و جایگاه ویژه هر یک از دو شخصیت تشخیص داده میشود. به عنوان مثال؛ نگرش غالب فقهی، سیاسی امام و جایگاه خاص سیاسی ایشان به عنوان رهبر جامعه اسلامی موجب میشود تا ایشان بیشتر از آنکه به نظریهپردازی اقدام کنند به ت╩کید بر مفاهیمی نظمآفرین و ضابطهمند همچون قانون و قانونگرایی بپردازند و آزادی را در چارچوب این مفهوم تفسیر کنند، در حالی که استاد مطهری به دلیل فراغت علمی لازم در جهت مباحث کلامی، توانسته است به نحو کاملتر و منظمتری به مبحث آزادی و مصادیق و زوایای آن بپردازد
تبیین مقوله آزادی از منظر امام خمینی (ره) و استاد مرتضی مطهری