نمیتوان سرشت حضور فلسفی در اندیشۀ عربی مدرن را جدا از شرایط تاریخی که آن را چارچوب بخشیده است، درک کرد؛ شرایطی که در پدیدۀ امپریالیسم و مستلزمات تاریخی و فکری آن و استمرار عقبماندگی اوضاع اقتصادی و اجتماعی عربی و هیمنۀ دیدگاه لاهوتی، به مثابه دیدگاه تعریفشده و هدفمند در تعامل فکری با طبیعت و تاریخ، نمود پیدا کرده است.هشت سده است که در دامان میهن عربی فیلسوفی پرورده نشده است، گرچه وجود برخی از گرایشات فلسفی را که فرآوردۀ دورۀ مدرن است، نمیتوان کتمان کرد. نوآوری فلسفی ــنوآوری مفاهیم نظریــ شرط ضروری جهانیشدن فیلسوف است، اما شرایط کافی نیست، زیرا فیلسوف جهانی نمیشود مگر آن که به ملتی جهانی وابسته باشد. اگر برخی معتقدند که عرب نتوانسته فیلسوفی جهانی داشته باشد، بدین سبب نیست که نسبت به دیگران شأن کمتری دارد، بلکه ملت او، او را به سمت جهانیشدن سوق نداده است. از این رو، دلمشغولی نخست فیلسوف عرب، اندیشیدن به جهانیشدن ملت خویش است، ملتی که جایگاه مهمی در میان ملل دیگر ندارد.
دنیای مدرن عرب;آگاهی عربی;گرایشات فلسفی;اندیشه سیاسی و فلسفی;فلسفه عربی;جهانی شدن (جهانی سازی);فیلسوف عرب;