هدف از این مقاله آن است که هایدگر چگونه در تفسیر فلسفه نیچه، راه را برای فلسفه خود هموار می کند و از باب تعرف الاشیاء باضدادها برای فهم تفسیر هایدگر از نیچه، به مقایسه تفسیر وی از این گفتار با تفسیر مفسر به نام دیگری به نام مادمری کلارک که در سنت تحلیلی به همین گفتار تفسیر کرده می پردازد.
فلاسفه;وجود;افلاطون گرایی;آفرینشگری;حقیقت و متافیزیک;جهان حقیقی;چیستی وجود;نیهیلیسم;