مساله ی علت یابی تحول دیدگاه های تفسیری مطرح شده پیرامون یک متن قرآنی، در حوزه مباحث قرآنی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پایان نامه بدنبال پاسخ به این پرسش اصلی سامان یافته است که چرا آراء تفسیری مفسران، پیرامون برخی از عبارات قرآنی در طول تاریخ تفسیر متحول شده و میان آنها اختلاف و گاه تعارض وجود دارد. هدف از نگارش این پایان نامه طرح مفهوم میثاق اجتماعی (قرارداد اجتماعی) به عنوان یک عامل در تحول آراء تفسیری به منظور پاسخ به این پرسش اصلی است. میثاق اجتماعی را می توان به مجموعه قواعد و الگوهایی تعریف کرد که به صورت مجموعه ای از دانسته ها در سطح ناخودگاه ذهن افراد قرار دارند، و تمام انواع کنش های آنها را تحت تاثیر قرار می دهند. آنها زاده ی گفتمان ها هستند و با تحول آنها متحول می شوند. تحول آراء تفسیری بر پایه ی این مفهوم اینگونه قابل تبیین است که با گذر زمان و تحول گفتمان ها، میثاق های نو پدید می آیند که موجب شکل گیری یک اندیشه ی تفسیری متفاوت نسبت به سایر دوره های تاریخی می گردند. به این ترتیب تفسیر یک عبارت قرآنی متحول می گردد. نو بودن گونه ی پرداخت به این پرسش، موجب شد تا دو پژوهش مستقل برای رفع نقیصه ی موجود در مبانی نظری در فصل نخست صورت بگیرد. در انجام این دو پژوهش از علوم اجتماعی و سه حوزه ی تاریخ، نقد ادبی و نشانه شناسی از علوم انسانی بهره گرفته شد. نتیجه ی این دو پژوهش دستیابی به تعریفی روشن تر از میثاق اجتماعی بوده است. سابق بودن این پژوهش، نیز موجب گشت تا فصلی جداگانه به مباحث روش شناختی اختصاص یابد، که در اصل روش شناسی تفسیر متون ادبی است. در فصل سوم که بدنه ی اصلی پایان نامه را تشکیل می دهد، به بررسی تحولا تفسیری 7 عبارت قرآنی پرداخته شده است. در این بررسیها تلاش شد تا میثاق های اجتماعی موثر در این تحولات در دوره های تاریخی متقدم (6-1ق)، میانه (9-7ق)، متأخر (12-10ق) و معاصر (14-13ق) مورد بررسی قرار گیرد. در انتخاب دیدگاهها این مسأله مورد توجه قرار گرفت که مفسر در مورد آیه ی مورد نظر رویکردی اجتماعی داشته باشد و تلاش کرده باشد تا آیه ی مورد بحث را با توجه به واقعیت عصر خود فهم کند.