ظلم پدیده ای است که از دیرباز بین ملل و جوامع بشری چه به صورت درونی و چه به صورت برونی وجود داشته است درباب ظلم فراوان حرف و حدیث و مطلب گفته اند اما هرچه بیان شده بیانگر این است که ظلم امری نکوهیده و ناپسند است و هر فرد وجامعه ای که به آن روی آورده به سوی اضمحلال و نابودی پیش رفته و هر فرد وجامعه ای که به آن پشت کرده به سوی سعادت رهنمون شده است آنچه پیش روی ماست تعریف و تفسیر ظلم است اما نه از هر دیدگاه. بلکه صرفاً از دیدگاه قرآن و سنت. آنچه خداوند در وحی منزلش به رسول گرامی ما فرموده است و آنچه که ائمه و اوصیاء و اولیاء ما در تفسیر این وحی منزل گفته اند و همچنین نمونه هایی از این ظلم که در تاریخ بشریت به واقعیت پیوسته است. این که ظلم چیست؟ و چه عواملی در بوجود آوردن ظلم مؤثرند؟ چراکه ظلم پدیده ای نیست که خودبه خود به وجود آید بلکه صفاتی همچون کفر و بی ایمانی سرمنشأ آن است و کینه و حرص و حسد افزایش دهنده ی آن. بر طبق آیات الهی و روایات اسلامی کفر، خود بالاترین و بزرگترین ستم است. چه ظلمی از این بالاتر که انسان به خالق خود کافر شود و سخنان الهی را تکذیب کند. «إِنَّ الشِرْکَ لَظُلْمٌ عَظیِمٌ». در این باب که ظلم چه مفاسدی را در جامعه به بار می آورد و عقل دراین زمینه چه حکمی می دهد، انواع ظلم کدام است و هر کدام چه اثراتی را در بر خواهند داشت؟ و نیز اینکه ظلم و ستم بر روی خود فرد ظلم کننده چه نتایجی دارد؟ و نیز بر روی اجتماع و همچنین چه تأثیرات تربیتی و اخروی در جامعه به بار می آورد؟ اینکه اگر ظلم در جوامع بشری ریشه کن شود چه سود و بهره ای برای فردفرد آن جوامع از لحاظ تربیتی، سیاسی، معنوی و اخروی خواهد داشت؟ آیا با ترک ظلم به آرامش فردی و اجتماعی و ... خواهیم رسید؟ و به همان مدینه فاضله و جامعه ی آرمانی دست می یازیم. البته امری مسلم است که هر فردی که ظلم کند نتیجه ی ظلم خود را خواهد دید پس آن کس که ظلم می کند در واقع به دیگران ظلم نمی کند بلکه به خویشتن ظلم روا می دارد. «وَ لَکِنْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ» و چه نیکو پاسخی است برای آنها که « وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلِبٍ یَنْقَلِبُونَ»