رسالة حاضر که در سه بخش و چندین فصل تنظیم شده، به بررسی روش تفسیری قرآن به قرآن، مبانی و مروری بر تطور تاریخی آن پرداخته است. به دنبال ارائه دلایلی بر ضرورت تفسیر قرآن به معرفی اجمالی روش ها و مناهج گوناگون تفسیری و جایگاه شیوة تفسیری قرآن به قرآن در میان آنها پرداخته و آنگاه پس از شرح مبانی تفسیر قرآن به قرآن، موضع گیری طرفداران شیوة مزبور نسبت به جایگاه ونقش سنت در قالب دو دیدگاه مطرح شده است: 1. انکار هرگونه نقش و جایگاهی برای سنت در تفسیر آیات قرآن (حتی در تفصیل آیات احکام). 2. پذیرش نقش سنت و حجیت آن به عنوان ثقل اصغر در کنار ثقل اکبر. شیوة تفسیری قرآن به قرآن مستند به دلایل متعددی از جمله شواهد قرآنی، احادیث و روایات، به کارگیری آن شیوه در تفسیر پیامبر(ص)، ائمه اطهار(ع)، صحابه و برخی از تابعان، شیوة بیانی قرآن و نزول پراکنده و تدریجی آیات آن و... می باشد. مخالفین و ناقدین این شیوه نیز با بیان دلایلی از جمله عدم حجیت ظواهر قرآن، حدیث ثقلین، روایات ضرب قرآن و...، سعی در نقض و ابطال دلایل پیشین و اثبات ناکارآمدی و یا تحدید شیوة مزبور داشته اند. اگر چه برخی از دلایل موافقان قابل نقد بوده، اما در مجموع می توان این منهج تفسیری را به دلایلی استوار محکم نمود. گسترة کاربرد این شیوه در محورهایی گوناگون همچون تفسیر واژگان قرآن، تقیید مطلق، تفسیر متشابه، تخصیص عام، تبیین مجمل، جستجوی مصادیق گوناگون برای مضامین آیات، دستیابی به مفاهیم و پیام هایی جدید، حل تعارضات ظاهری برخی آیات و... پیگیری شده است و سرانجام تطور شیوة تفسیری قرآن به قرآن به پاره ای از تفاسیر همچون: جامع البیان طبری، حقایق التأویل سیدرضی، التبیان شیخ طوسی، مجمع البیان طبرسی، مفاتیح الغیب فخررازی، تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر، المیزان علامه طباطبایی و... بررسی شده است./