شهد عقاید: اثبات عدل الهی و پاسخ به برخی شبهات پیرامون آن
سکینه خوشخو
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
1391
در فرهنگ های لغت برای عدل معانی و کاربردهایی ذکر شده است که مهمترین آنها عبارتند از : تعادل و تناسب ، تساوی و برابری ، اعتدال یا رعایت حد وسط در امور ، استوار و استقامت . می توان گفت : جامع معانی یا کاربردهای یاد شده این است که هر چیزی در جایگاه متناسب خود قرار گیرد به گونه ای که سهم مناسب و شایسته خود را از هستی و کمالات آن دریافت کند و بحق و سهم دیگران تجاوز نکند . در یک تقسیم بندی کلی می توان عدل خدواند را به دو دسته تقسیم نمود که عبارت است از : عدل خدا در جهان تکوین که شامل عدل خدا در آفرینش جهان و عدل خدا را در ادامه زندگی موجودات است و قسم دوم عدل تشریعی خداوند که از دو جنبه قابل بررسی است : اصل تشریع: یعنی انسان ها در برابر تخلف از قوانین و عمل نکردن آنها به تکالیف و نیز : پاداش دادن به آنها در برابر امتثال تکالیف . اگر چه همه مسلمانان به عدل الهی اعتقاد دارند و این مسئله از ضروریات اسلام به شمار می رود ولی هر یک از عقل گرایان و ظاهر گرایان ؛ عدل الهی را به گونه ای خاص تفسیر نموده اند . عقل گرایان که آن را بر اساس حسن و قبح عقلی تفسیر نموده اند خود را معتقد و مدافع واقعی عدل الهی دانسته و منکران حسن و قبح عقلی را در حقیقت منکر عدل به شمار آورده اند. عدل هم در مذهب معتزله ، و هم در مذهب امامیه از اصول اساسی مذهب آنان به شمار آمده است بدین جهت این دو مذهب کلامی را « عدلیه » می نامند . بر هر خردمندی آشکار است که خداوند بعد از آن که انسان را آفرید تا آن که، تمام اسباب زندگی و عبادت را از عقل و ارسال رسل و انزال کتب و سایر لوازم طاعت را بر او فراهم کرد از او عبادت نخواست . نمی بینی از کودکان و مجانین عبادت نخواست ، زیرا که اطفال بالغ نیستند و مجانین از عقل بهره ندارند و خداوند هر چه بر بندگان انجام داده عین رحمت است . خدای تعالی، عادل و دادگستر است ؛ زیرا عدل یکی از صفات کمال است و خداوند عالم ، همه ی صفات کمال را دارا می باشد و نیز کراراً ، در کلام خود عدل را ستوده و ستم را نکوهش می کند و مردم را به عدالت ، امر نموده و از ظلم ، نهی می فرماید . در سوره ی نساء ، آیه ی 40 می فرماید : « اِنَّ اللهَ لا یَظلِمُ مِثقالَ ذَرَّهٍ » ؛ خلاصه ی ترجمه : خدا به اندازه ی ذره ای به کسی ظلم نمی کند . همچنین حضرت علی ( علیه السّلام) در حکمت 446 نهج البلاغه می فرمایند : « اَلعَدلُ یَضَعُ الامورَ مَواضِعَها» عدل قرار می دهد امور را در جایگاهش . بنابراین ، هر پدیده ای در پیش خود ، در نهایت خوبی ساخته شده است ؛ زشتی و ناروایی و یا عیب و نقصی که در بعضی از موجودات دیده می شود ، از راه مقایسه و نسبت پیش می آید . مثلاً مار و کژدم وجودشان نسبت به انسان بد و ناروا است و خار ، چون به گل قیاس شود ، زیبا نیست اما در جای خود، آفریده های شگفت انگیز و سر تا پا زیبایی هستند .