این تحقیق به موضوع « مرگ واحوال مردگان» از منظر قرآن و احادیث پرداخته است. مرگ جدایی روح از بدن است. احوال مردگان همان ماجرایی است که مرده در جریان مرگ با آن روبروست. در پرتوی شناخت مرگ و اوضاع مردگان، هدف باور نمودن مرگ و بسیار یاد کردن آن در امور زندگی است تا افراد با یاد مرگ به احیاء زندگی خویش بپردازند. پژوهشگران بسیاری در این زمینه کار نموده اند، اما دامنه تحقیقات آن ها از حد مرگ و احوال مردگان وسیع تر بوده و به طوری که در مورد معاد و برزخ و... نیز بحث کرده اند. در مطالعه ی این مجموعه انسان با پدیده ی مرگ آشنا می شود و جایگاه و ضرورت آن در زندگی بشر نمایان می گردد. مرگ زمان و مکانش برای بندگان نامعلوم است، تکرار پذیر نمی باشد. غالباً نوع بشر از مرگ می ترسد و عامل این ترس، جهل از مرگ و علاقه به دنیا و... می باشد که می توان با تلاش برای شناخت حقیقت مرگ، خوف صحیحی نسبت به آن پیدا کرد. مرگ نعمت است و یاد آن نیز برای زندگی نوع بشر ضروری و پر فایده می باشد. حال چرا مردم به یاد مرگ نیستند؟ موانعی چون عدم آگاهی به جهان پس از مرگ وعدم ایمان به آخرت ودل بستگی به دنیا و...وجود دارد که با تدبیر در آیات قرآن،زیارت قبور و تفکر در احوال مردگان ومحاسبه نفس و...می توان آن موانع را رفع نمود. چند نوع مرگ را می توان برشمرد؛مرگ مادی اعم از: شهادت،خودکشی،قتل و...می باشد.مرگ معنوی نیز شامل: مرگ دل،مرگ جاهلیت،مرگ در راه کسب علم وروزی حلال و...است. واسطه مرگ افراد، قابضان هستند . قابضان ارواح می تواند،خداوند،عزراییل ویا دیگر ملایکه باشند.اما قابض اصلی خداوند متعال است. قبض روح افراد مختلف، با یکدیگر فرق می کند واین بسته به عمل افراد است. حاضر شدن مرگ در نظر محتضر به این معناست که او مرگ را در حضور خود حاضر می بیند و در حال احتضار، حالات و عهد و پیمانی با خداوند خود دارد، مشاهدات، سکرات و ن شاطی دارد. گاه تقاضای بازگشت دارد ولی معمولا تقاضای او رد می شود و روح او قبض می گردد. اطرافیان نیز در قبال انسان محتضر وظایفی دارند و حتی شهادت اطرافیان نسبت به مؤمن بودن میت و خوب و بد بودنش، موجبات حکم خداوند را فراهم می کند. و در مجموع مخاطب، به شناختی صحیح از مرگ واحوال مردگان رهنمون می شود. واژگان کلیدی: مرگ، توفی، سکرات، وصیت، احتضار،احوال.