کانت در آثار متعدد دورۀ مابعد انتقادی از جمله تمهیدات و به ویژه دیباچۀ هر دو طبع کتاب نقد عقل محض، بر تقدم رتبی و زمانی بحث تعارضات عقل نسبت به دیگر بخش های نظام فلسفی خود تصریح کرده و وظیفۀ محوری فلسفه را مقابلۀ ریشه ای با تعارضات عقل محض دانسته است. وی راه حل تعارضات ریاضی را به مثابۀ دلیلی غیر مستقیم در اثبات و تحکیم ایدئالیسم استعلایی خود می داند چراکه این تعارضات سبب تنبّه عقل شده و آن را در جست و جوی منشاء خطا به اصلی که بنیان مابعدالطبیعۀ سنّتی است یعنی اصل عینیّت واقعیت پدیداری با نفس الامر اشیاء می رساند.این مقاله ضمن اشاره به تاریخچه و جایگاه بحث تعارضات عقل محض در اندیشۀ کانت به ویژه در نقد عقل محض، به اهمیت تعارضات ریاضی و گزارش شرح و تحلیل کانت از براهین ارائه شده تعارض اول و دوم، نحوۀ کشف تعارضات و راه حل سیستماتیک کانت برای تعارضات ریاضی بر مبنای اصول ایده آلیسم استعلایی یا همان فلسفۀ نقادی می پردازد. بخش پایانی در قالب طرح چند پرسش انتقادی به تأمل در باب امکانات و محدودیت های «روش شکاکانۀ (نقادانۀ)» کانت به مثابۀ تنها راه برون رفت عقل از تعارضات می پردازد .