ابداعات و نوآوریهای کلامی، فلسفی و عرفانی استاد سید جلال الدین آشتیانی
اسحاق آسوده
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
1388
وجود، تفکیک وجود، عالم مثال، تناسخ، حقیقت محمدیهحکمت و معرفت اسلامی، صیانت و سلامت خود را مرهون و مدیون اندیشمندانی چون سیدجلال الدین آشتیانی است که علاوه بر روایت گری و گزارش اقوال و احوال پیشینیان خود نیز ابدعات و ابتکارات ماندگاری ارائه نموده اند. اگر اصالت و نوآوری در اندیشه را صرفا در انداختن طرح نو و ایجاد یک نظام حکمی بدیع معنا کنیم، نه فقط استاد آشتیانی که بسیاری از فرزانگان از جرگة مبتکرین خارج می شوند. اما اگر آن را به معنای داشتن فهم فلسفی وعرفانی ممتاز، درک جریانات فکری، قدرت هضم، تبیین و تطبیق مباحث و تقریرهای نوین و بی سابقه بدانیم. به حق می توان ایشان را با بزرگان فلسفه و عرفان برابر دانست. پرداختن به عرض و طول تاریخ فلسفه و حکمت اسلامی، بررسی حلقه های مفقودة جریان های فکری، تبارشناسی سلسلة حکیمان و عارفان، ایضاح زوایای ناشناخته کشف و شهود به همراه نگاه بی سابقه به سنت ناب و اصیل، ایشان را در زمرة اح اگران و مروجان علوم عقلی و ذوقی قرار می دهد. این حکیم معاصر در داوری میان عقل و شهود. روش متکلمین و فلاسفه را به لحاظ منطقی و زمانی متقدم بر روش عرفا می داند. لکن معتقد است مشرب عرفا تقدم بالشرف دارد و حکیم صاحب برهان، مراتب طول و عرض عالم وجود را یکی بعد از دیگری اثبات می نماید تا به حق اول برسد، حال آنکه عارف مرتبه به مرتبه از مراتب وجود را نفی می کند تا به وجود باقی بعد از فنای اشیاء دست یابد. با این وجود معتقد است بین عرفان و فلسفه تفاوت به شدت و ضعف و ظهور و خفا است و تعارض ذاتی وجود ندارد. لذا می کوشد میان دریافتهای شهودی و مؤدای براهین عقلی، نوعی تصالح و توافق ایجاد نماید. نقد جریانهای حکمت ستیز و عرفان گریز مانند غزالی و اتباع او از متقدمین و جماعت تفکیک از متأخرین یکی دیگر از دغدغه های ذهنی ایشان است و علت جدال با فلسفه و عرفان را نزد این گروه ها، پی نبردن به عمق مبانی حکما و عرفا و عدم تحصیل دقیق و فنی حکمت نزد استاد فن می داند. استاد آشتیانی در مسأله وجود و تشکیک آن، ضمن ارائه تقریرهای نوین و منحصر به فرد، مدعی است تشکیک در مظاهر حقیقت وجد است و نه در اصل وجود، تفاوت و شدت ضعف به انحای تجلیات بر می گردد چرا که بنا به وحدت شخصی، وجود دارای مراتب و افراد نمی باشد تا تشکیک در آن تصور شود. بحث عالم مثال و تفاوت برزخ صعودی و نزولی و مباحثی چون معاد جسمانی، تناسخ، شفاعت، انقطاع عذاب یا خلود در دوزخ، از عرصه های جدی مورد عنایت ایشان بوده که راه برای پژوهشگران بعدی هموار نموده است. و سرانجام بحث ولایت و خلافت حقیقت محمدیه(ص) و رفع تشویش های بعضی از عارفان، که روشن می نماید چون حضرت ختمی مرتبت مظهر تجلی ذاتی است و سایر انبیاء مظهر تجلیات اسمائی حقند، لذا مرتبه وجودی آنها از شئون و ابعاض آن حقیقت نورانی است. در رابطه با خاتم ولایت مطلقه نیز اثبات می نماید که ختم ولایت بعد از وجود نبی مکرم به لحاظ رتبه در وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین(ع) و به لحاظ زمانی در مشکاة فروزان حضرت ولی عصر(عج) متجلی است.