ملاک حقیقت از دیدگاه چالز پیرس و ویلیام جیمز و نقد آن با تکیه بر آراء ملاصدرا و استاد مطهری
مردانی محسن, ساجدی علی محمد
پرسش اصلی در تحقیق حاضر، چیستی و چگونگی «حقیقت» از دیدگاه دو تن از بزرگ ترین فلاسفه مشرب پراگماتیسم، چارلز پیرس و ویلیام جیمز است. به طور خلاصه مدعای اصلی پیرس و ویلیام جیمز در باب معرفت شناسی عبارت است از: ردگیری پیامدهای عملی در مقام شناخت و اصالت دادن به مصلحت عملی به جای تطبیق مفاهیم ذهنی با امر واقع (واقعیت خارجی یا نفس الامر) و تعیین ملاک صدق آن. ایشان معتقدند که تفاوت و تشابه میان تصورات و مفاهیم ذهنی در ساحت ذهن تعیین نمی شود، بلکه در ساحت تجربیات ملموس و عملی است که آشکار می گردد. هم چنین، جیمز بر آن است که توجه بشر به مابعدالطبیعه و توسل او به امور ماورایی فقط جهت کسب آرامش روانی است و نه برای فهم حقیقت و دست یابی به مناط شناخت. ملاصدرا و استاد مطهری در مقام نقد این آراء رویکرد مذکور در باب شناخت را مقبول ندانسته، و برآنند که این رویکرد لوازم فاسدی به دنبال دارد که فهرست اجمالی آن به شرح ذیل است: بی معنا شدن مفاهیم نظری، نسبیت گرایی در شناخت و کسب حقیقت، از بین رفتن حسن و قبح عقلی، لزوم پلورالیسم در مسائل عقیدتی و اندیشه های بنیادین و نظیر آن.